فرزندانم خوشبختانه برگشتم تا لب مرز مرگ رفتم و آمدم 😁😁😁 خ
فرزندانم خوشبختانه برگشتم تا لب مرز مرگ رفتم و آمدم 😁😁😁 خداروشکر لحظه آخر شما رو یادم آمد 🫠
(منظورم از لبه مرز یعنی داشتم وسط خیابون راه میرفتم یک کامیون با سرعت بالا آمد سمتم دیگه گفتم دارم میرم ولی یک لحظه خاطراتم با شما آمد جلو چشم و ۲ سوته به بد بختی کشیدم کنار) خوشبختانه من الان پام پیچ خورده 😁 نمدونم با این همه درد بازم دارم میخندم😁 اگه شما هارو نمیداشتم که الان فاطمه سابق نمیبودم (خوشبختانه الان هنوز فاطمه زهرا سابق هستم 😁)
گفتم در جریان باشید
(منظورم از لبه مرز یعنی داشتم وسط خیابون راه میرفتم یک کامیون با سرعت بالا آمد سمتم دیگه گفتم دارم میرم ولی یک لحظه خاطراتم با شما آمد جلو چشم و ۲ سوته به بد بختی کشیدم کنار) خوشبختانه من الان پام پیچ خورده 😁 نمدونم با این همه درد بازم دارم میخندم😁 اگه شما هارو نمیداشتم که الان فاطمه سابق نمیبودم (خوشبختانه الان هنوز فاطمه زهرا سابق هستم 😁)
گفتم در جریان باشید
۵.۸k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.