رمان :من طراح دنس جدید هستم
پارت ۶
جیدا از تهیونگ بابت اینکه اونو به خونه رسونده بود تشکر کرد و از تهیونگ خواست که هر موقع از شبانه روز که دلش گرفت و احتیاج داشت با کسی صحبت کنه به اون زنگ بزنه و بعد از ماشین پیاده شد و برای تهیونگ دست تکون داد و وارد آپارتمان شد .
تهیونگ: حس عجیبی داشت ، وقتی باهام صحبت کرد و به چشمام نگاه کرد احساس کردم تا اون لحطه هیچ کس انقدر درکم نکرده بود و منو نفهمیده بود .وقتی بهم گفت دوستمه و ازم خواست بهش اعتماد کنم واقعا خوشحال شدم .حالا به غیر از اعضا من یه دوست دیگه هم دارم که میتونم بهش اعتماد کنم .با وجود اینکه مجبورش کردم رون پاشو بهم نشون بده ولی بازم اونقدر برام ارزش قائل شد که شمارشو بهم داد و ازم خواست باهاش درددل کنم ...
خوابگاه:
جیهوپ:بچه ها بیاید اینجارو ببینید ، پیج جیدا رو پیدا کردم ، پیجش بازه
جیمین با دوتا زانوهاش رو تخت هوسوک پرید و با هیجان به گوشی نگاه کرد .
هوسوک وارد پست آخر پیج جیدا شد و کامنتا رو تنهایی خوند و بعد با چشمای درشت گفت :
وااای جیدا خیلی محبوبه ، کامنتاش ...
کوکی که در حال دمبل زدن بود گفت: کامنتا رو بخون برامون
جیهوپ: اوکی
کامنت ۱: خدای من اون خیلی خوشگله و هاته .دوست دارم دوست دخترم باشه
کوکی : واقعا اینو نوشته؟
جین:مردم چقدر پرو شدن
کامنت۲: من اونو تو فروشگاه دیدم و باهاش عکس انداختم و اون حتی بهم اجازه داد بغلش کنم ، اون با پسرا خیلی هات رفتار میکنه
نامجون: آیگو اینا چیه که مینویسن؟ هات!!!!!
کامنت۳ :اگر جیدا دوست دخترم بود ، هر شب کاری میکردم اسممو داد بزنه
شوگا: اگر جای دوست پسرش بودم با خوندن این کامنتا زیر پست دوست دخترم روانی میشدم
جیمین: هیونگ همین الانشم رگ پیشونیت زده بیرون .
شوگا : اییییش ، کی گفته به خاطر اینه؟؟؟؟؟
جیهوپ کامنت چهارم رو خوند .
کامنت۴: از وقتی دوست پسرم جیدا رو دیده فقط راجب اون صحبت میکنه و به من اهمیت نمیده .به خاطر این دختر دارم از دوست پسرم جدا میشم .
جین:چی!!! اوه اوه
کامنت ۵:اون خیلی سکسیه ، من چند ماه شاگردش بودم و موقع رقصیدنه اون، همه ی پسرای کلاس تحریک میشدن ، آدم دوست داره زبونشو روی بدن سفیدش بک...
تهیونگ وارد خوابگاه شد
کوکی: از کی اینجایی
تهیونگ : از اون موقتی که جیهوپ گفت اون خیلی سکسیه
جیهوپ:نه اینا حرفای من نیست ، اینا کامنتای زیر پست جیداس
تهیونگ:چی؟ اینا برای پست جیداس؟
نامجون : خب تونستی بفهمی اون دوست دخترت هست یا نه؟
تهیونگ:اون نیست، ولی عین سیبی که از وسط نصف شده بهم شباهت دارن
کوکی: اون خیلی مهربونه مثل فرشته ها بود .وقتی قهوه روش ریخت اون فقط به دستیار اهمیت داد درحالی که خودش داشت میسوخت .
جیمین: به نظرتون دوست پسر داره ؟
کوکی؟ مگه حلقه تو دستشو ندیدی؟
جین: حلقه؟!
👅💄
جیدا از تهیونگ بابت اینکه اونو به خونه رسونده بود تشکر کرد و از تهیونگ خواست که هر موقع از شبانه روز که دلش گرفت و احتیاج داشت با کسی صحبت کنه به اون زنگ بزنه و بعد از ماشین پیاده شد و برای تهیونگ دست تکون داد و وارد آپارتمان شد .
تهیونگ: حس عجیبی داشت ، وقتی باهام صحبت کرد و به چشمام نگاه کرد احساس کردم تا اون لحطه هیچ کس انقدر درکم نکرده بود و منو نفهمیده بود .وقتی بهم گفت دوستمه و ازم خواست بهش اعتماد کنم واقعا خوشحال شدم .حالا به غیر از اعضا من یه دوست دیگه هم دارم که میتونم بهش اعتماد کنم .با وجود اینکه مجبورش کردم رون پاشو بهم نشون بده ولی بازم اونقدر برام ارزش قائل شد که شمارشو بهم داد و ازم خواست باهاش درددل کنم ...
خوابگاه:
جیهوپ:بچه ها بیاید اینجارو ببینید ، پیج جیدا رو پیدا کردم ، پیجش بازه
جیمین با دوتا زانوهاش رو تخت هوسوک پرید و با هیجان به گوشی نگاه کرد .
هوسوک وارد پست آخر پیج جیدا شد و کامنتا رو تنهایی خوند و بعد با چشمای درشت گفت :
وااای جیدا خیلی محبوبه ، کامنتاش ...
کوکی که در حال دمبل زدن بود گفت: کامنتا رو بخون برامون
جیهوپ: اوکی
کامنت ۱: خدای من اون خیلی خوشگله و هاته .دوست دارم دوست دخترم باشه
کوکی : واقعا اینو نوشته؟
جین:مردم چقدر پرو شدن
کامنت۲: من اونو تو فروشگاه دیدم و باهاش عکس انداختم و اون حتی بهم اجازه داد بغلش کنم ، اون با پسرا خیلی هات رفتار میکنه
نامجون: آیگو اینا چیه که مینویسن؟ هات!!!!!
کامنت۳ :اگر جیدا دوست دخترم بود ، هر شب کاری میکردم اسممو داد بزنه
شوگا: اگر جای دوست پسرش بودم با خوندن این کامنتا زیر پست دوست دخترم روانی میشدم
جیمین: هیونگ همین الانشم رگ پیشونیت زده بیرون .
شوگا : اییییش ، کی گفته به خاطر اینه؟؟؟؟؟
جیهوپ کامنت چهارم رو خوند .
کامنت۴: از وقتی دوست پسرم جیدا رو دیده فقط راجب اون صحبت میکنه و به من اهمیت نمیده .به خاطر این دختر دارم از دوست پسرم جدا میشم .
جین:چی!!! اوه اوه
کامنت ۵:اون خیلی سکسیه ، من چند ماه شاگردش بودم و موقع رقصیدنه اون، همه ی پسرای کلاس تحریک میشدن ، آدم دوست داره زبونشو روی بدن سفیدش بک...
تهیونگ وارد خوابگاه شد
کوکی: از کی اینجایی
تهیونگ : از اون موقتی که جیهوپ گفت اون خیلی سکسیه
جیهوپ:نه اینا حرفای من نیست ، اینا کامنتای زیر پست جیداس
تهیونگ:چی؟ اینا برای پست جیداس؟
نامجون : خب تونستی بفهمی اون دوست دخترت هست یا نه؟
تهیونگ:اون نیست، ولی عین سیبی که از وسط نصف شده بهم شباهت دارن
کوکی: اون خیلی مهربونه مثل فرشته ها بود .وقتی قهوه روش ریخت اون فقط به دستیار اهمیت داد درحالی که خودش داشت میسوخت .
جیمین: به نظرتون دوست پسر داره ؟
کوکی؟ مگه حلقه تو دستشو ندیدی؟
جین: حلقه؟!
👅💄
۸۳.۴k
۱۵ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.