میدونی خیلی برام مهم بودی... از ته دلم دوست داشتم هرچی گف
میدونی خیلی برام مهم بودی... از ته دلم دوست داشتم هرچی گفتی پات موندم... عصبی شدی بازم واسه آروم کردنت موندم... به چشمای سردت با یه لبخند گرم نگاه کردم... هیچوقت با هیچکدوم از کارات باز از چشمم نیوفتادی... از زمین بلندت کردم گذاشتمت روی چشام... ولی باز زمین خوردی،این دفع چشمای منم سرد شد... دیگه بلندت نکردم... خودم بلند شدم و سعی کردم خودموبسازم..
تو رو همه جوره روی چشام گذاشتم ولی کور بود چشمات چقدر بخشیدمت من از روی اجبار!
تو رو همه جوره روی چشام گذاشتم ولی کور بود چشمات چقدر بخشیدمت من از روی اجبار!
۱.۲k
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.