آرام نمی شوم به هیچ شهری
آرام نمی شوم به هیچ شهری
پابندِ خاطره ای نیستم دیگر
در هیچ کجای جهان کسی به انتظارم نیست
و شوقِ رسیدن
چه دور است
چه غریب
وقتی مقصدی دلم را نمی لرزاند دیگر
کاش همیشه در سفر بودم
مثلِ راه
مثلِ باد
که سرمای جاده چه آشناست
با تنِ من
من که بعدِ رفتنِ تو
دلم به هیچ دلی بند نمی شود دیگر...
پابندِ خاطره ای نیستم دیگر
در هیچ کجای جهان کسی به انتظارم نیست
و شوقِ رسیدن
چه دور است
چه غریب
وقتی مقصدی دلم را نمی لرزاند دیگر
کاش همیشه در سفر بودم
مثلِ راه
مثلِ باد
که سرمای جاده چه آشناست
با تنِ من
من که بعدِ رفتنِ تو
دلم به هیچ دلی بند نمی شود دیگر...
۳.۶k
۱۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.