اعتراف دیر p1.
+دیگه نمیتونم تحمل کنم وقتی با نفرت بهم نگاه میکنه قلبم هزار تیکه میشه
من به خاطر اینکه عاشقش بودم پدر مادرم اونو مجبور کردن تا باهام ازدواج کنه
+میخوام بمیرم خودمو میکشم و دیگه بیشتر از این ازارش نمیدم
اره...... اینطور ......برای هر دومون ......هق......خیلی بهتره .....هق هق هق
_____________________________________
____
_بله همون طور که گفتم باید محصولی رو اراعه بدیم که ارزش تولید داشته باشه
خانم گو
& بله اقای پارک
_لطفا نمونه های اولیه رو بفرستید به باز نویسی و یه ادقام شده از هر کدوم با دیگری رو برام بیارید و
بیزحمت اون دفتر اسناد شرکت.........
📱📱📱📱📱📞📞📞🔔🔔
جیمین قطع کرد
عا ببخشید چی میگفتم اها
دفتر اسناد شرکت............
🔔📞📱🔔📱📱📱🔔🔔
ببخشید من باید اینو جواب بدم
ویو راوی
جیمین از اتاق جلسه اومد بیرون یکمی از اونجا فاصله گرفت و تلفن رو جواب داد
...................................................................
در هینی که جیمین در جلسه بود
ویو ات
+چند بار بهش زنگ زدم ولی جوابمو نداد
بالاخره جواب داد
حالا قرار با بهترین روز زندگیش اشنا شه عشق من خوشحال باش 😭😢
...................................................................
ویو ات و جیمین در تایم تلفن
_الو
+سلام جیمین خوبی عزیزم
_زود حرفتو بگو جلسه دارم
+(😆😅😢😥😭)خخخخخخ
ات خندید از سر دیوونگی
+حتی وقت دو دقیقه حرف با منو نداری جلسه مهمتره برات
_اگه اینو از دست بدم شرکت ضرر بزرگی میبینه زود کارتو بگو
+تماس تصویریمو جواب بده میخوام با چشمات ببینی
_معلوم نیست چی تو سرته خیلی خب
بفرما بگو
(تا زمانی که نگفتم همه حرف های ات با گریست )
+جیمین منو ببخش
من خیلی متاسفام
_اگه بابت جلسه اس نگران نباش همینطوریشم از دستش دادم برات بگو
+جیمین من میدونم تو عاشق من نیستی و
دلت نمیخواست با من ازدواج کنی من چون عاشقتم با زوری که پدرم داشت
پدرت قبول کرد باهام ازدواج کنی
_ات اینطور........
+ سییییسسس جیمین هیچی نگو فقط گوش کن
من از نگاه های سرد پر از تنفرت نفرت دارم
من دیگه نمیتونم بیشتر از این عذابت بدم
منو ببخش جیمینا
من خودمو میکشم
(ات تیغ تو دستشو بالا اورد تا جیمین ببینه و.....
_ات.......ات......این کارو نکن ......تورو خدا ......این کارو نکن لطفا (با داد )
.......ات لطفا (اینجا شروع به گریه کردن کرد )
+جیمین من نمیخوام بیشتر از این اذیتت کنم
خدافظ قشنگم مراقب خودت باشو عاشق شو و مطمئن شو خوشبخت میشی خدافظ زندگیم
خیلی دوست دارم
😭😭😭😭😭
_.نهههههه اااااتتتتتت نننهههه
این کارو نکن تورو خدا اتتتنت(باداد )
+عا راستی جیمین خونه اومدنی کلید ساز بیار درو قفل کردم
🙂+💧
ویو راوی
و ات دستشو برید نشون حیمین داد که ببینه
بعد ویدیو کال رو قطع کرد
بعد چند مین
جیمین با سرعت تمام راننگی کرد سمت خونه در حین راه به اتشنشانی و امبولانس زنگ زد و ادرس داد تقریبا هم زمان رسیدن
&خانم ات درو باز کنید لطفا
_چیکار دارید میکنید اون درو قفل کرده نجات پیدا نکنه درو بشکنید
ویو ات
کم کم داشت همه جا تار میشد صدای فریاد های جیمین رو میشنیدم
وقتی در باز شد و دویدن جیمین رو سمتم دیدم دیگه همجا خاموش شد و سیاهی
ویو راوی
جیمین تن نسبتا سرد ات و بغل گرفت
شروع به گریه کردن کرد و اونقدر که اتش نشانا به زور دور نگهش داشتن تا دکترا نجاتش بدن
ویو جیمین
_ااااتتتت
هق
هق
اتت تورو خدا چشماتو واکن
چرا دیگه صدام نمیکنی صدام کن عزیزم
دوباره بهم
هق هق
دوباره بهم بگو عشقم
😭😭😭😭😭😭
ات زندگیم تو رو خدا چشمای خوشگلتو وا کن
چرا بیدار نمیشه
چرا صدام نمیکنه
چرا چرا
& لطفا بیاید اینور اجازه بدید ما کارمون رو کنیم
_نه نه من از کنار فرشتم تکون نمیخورمم
نه ....هق .....نهه .....اهههعهههه ااااا (مثلا صدای گریس )
دکترا به اتشنشان ها علامت دادن تا جیمین رو عقب ببرن
فلش جلو (دوستان از اونجایی که بک یعنی برگشت گفتم شاید این بهتر باشه )
ویو جیمین
بردنش اتاق عمل خون زیادی از دست داده بود
این تقصیر من بود
این اواخر حسی بهش پیدا کرده بودم
بعد اون
س.ک.س
حس خاصی نسبت بهش دارم
انگار انگار عاشقش بودم
وقتی فهمیدم میخواد خود کشی کنه انگار تیکه از قلبم کنده شد انگار قلبم تیر کشید
اینقدر گریه کردم که نفهمیدم چی شد
فلش بک به وقتی بهوش میاد
بیدار شدم سرم تو دستم بود .........
پرستار داشت چکش میکرد
تهیونگم پیشم بود
_چی شد
چطوری من اینجام
!علامت ته
!خوب وقتی رسیدم اینجا تو بیهوش شده بودی و انقدر گریه کردی ضعیف شدی
_ ات ......ات کجاست ......اون کجاست ....
&نگران نباشید عملش موفقیت امیز بوده
_میتونم بیبینمش ؟
و خماری
۵ لایک ❤️
۳ کامنت 💌
من به خاطر اینکه عاشقش بودم پدر مادرم اونو مجبور کردن تا باهام ازدواج کنه
+میخوام بمیرم خودمو میکشم و دیگه بیشتر از این ازارش نمیدم
اره...... اینطور ......برای هر دومون ......هق......خیلی بهتره .....هق هق هق
_____________________________________
____
_بله همون طور که گفتم باید محصولی رو اراعه بدیم که ارزش تولید داشته باشه
خانم گو
& بله اقای پارک
_لطفا نمونه های اولیه رو بفرستید به باز نویسی و یه ادقام شده از هر کدوم با دیگری رو برام بیارید و
بیزحمت اون دفتر اسناد شرکت.........
📱📱📱📱📱📞📞📞🔔🔔
جیمین قطع کرد
عا ببخشید چی میگفتم اها
دفتر اسناد شرکت............
🔔📞📱🔔📱📱📱🔔🔔
ببخشید من باید اینو جواب بدم
ویو راوی
جیمین از اتاق جلسه اومد بیرون یکمی از اونجا فاصله گرفت و تلفن رو جواب داد
...................................................................
در هینی که جیمین در جلسه بود
ویو ات
+چند بار بهش زنگ زدم ولی جوابمو نداد
بالاخره جواب داد
حالا قرار با بهترین روز زندگیش اشنا شه عشق من خوشحال باش 😭😢
...................................................................
ویو ات و جیمین در تایم تلفن
_الو
+سلام جیمین خوبی عزیزم
_زود حرفتو بگو جلسه دارم
+(😆😅😢😥😭)خخخخخخ
ات خندید از سر دیوونگی
+حتی وقت دو دقیقه حرف با منو نداری جلسه مهمتره برات
_اگه اینو از دست بدم شرکت ضرر بزرگی میبینه زود کارتو بگو
+تماس تصویریمو جواب بده میخوام با چشمات ببینی
_معلوم نیست چی تو سرته خیلی خب
بفرما بگو
(تا زمانی که نگفتم همه حرف های ات با گریست )
+جیمین منو ببخش
من خیلی متاسفام
_اگه بابت جلسه اس نگران نباش همینطوریشم از دستش دادم برات بگو
+جیمین من میدونم تو عاشق من نیستی و
دلت نمیخواست با من ازدواج کنی من چون عاشقتم با زوری که پدرم داشت
پدرت قبول کرد باهام ازدواج کنی
_ات اینطور........
+ سییییسسس جیمین هیچی نگو فقط گوش کن
من از نگاه های سرد پر از تنفرت نفرت دارم
من دیگه نمیتونم بیشتر از این عذابت بدم
منو ببخش جیمینا
من خودمو میکشم
(ات تیغ تو دستشو بالا اورد تا جیمین ببینه و.....
_ات.......ات......این کارو نکن ......تورو خدا ......این کارو نکن لطفا (با داد )
.......ات لطفا (اینجا شروع به گریه کردن کرد )
+جیمین من نمیخوام بیشتر از این اذیتت کنم
خدافظ قشنگم مراقب خودت باشو عاشق شو و مطمئن شو خوشبخت میشی خدافظ زندگیم
خیلی دوست دارم
😭😭😭😭😭
_.نهههههه اااااتتتتتت نننهههه
این کارو نکن تورو خدا اتتتنت(باداد )
+عا راستی جیمین خونه اومدنی کلید ساز بیار درو قفل کردم
🙂+💧
ویو راوی
و ات دستشو برید نشون حیمین داد که ببینه
بعد ویدیو کال رو قطع کرد
بعد چند مین
جیمین با سرعت تمام راننگی کرد سمت خونه در حین راه به اتشنشانی و امبولانس زنگ زد و ادرس داد تقریبا هم زمان رسیدن
&خانم ات درو باز کنید لطفا
_چیکار دارید میکنید اون درو قفل کرده نجات پیدا نکنه درو بشکنید
ویو ات
کم کم داشت همه جا تار میشد صدای فریاد های جیمین رو میشنیدم
وقتی در باز شد و دویدن جیمین رو سمتم دیدم دیگه همجا خاموش شد و سیاهی
ویو راوی
جیمین تن نسبتا سرد ات و بغل گرفت
شروع به گریه کردن کرد و اونقدر که اتش نشانا به زور دور نگهش داشتن تا دکترا نجاتش بدن
ویو جیمین
_ااااتتتت
هق
هق
اتت تورو خدا چشماتو واکن
چرا دیگه صدام نمیکنی صدام کن عزیزم
دوباره بهم
هق هق
دوباره بهم بگو عشقم
😭😭😭😭😭😭
ات زندگیم تو رو خدا چشمای خوشگلتو وا کن
چرا بیدار نمیشه
چرا صدام نمیکنه
چرا چرا
& لطفا بیاید اینور اجازه بدید ما کارمون رو کنیم
_نه نه من از کنار فرشتم تکون نمیخورمم
نه ....هق .....نهه .....اهههعهههه ااااا (مثلا صدای گریس )
دکترا به اتشنشان ها علامت دادن تا جیمین رو عقب ببرن
فلش جلو (دوستان از اونجایی که بک یعنی برگشت گفتم شاید این بهتر باشه )
ویو جیمین
بردنش اتاق عمل خون زیادی از دست داده بود
این تقصیر من بود
این اواخر حسی بهش پیدا کرده بودم
بعد اون
س.ک.س
حس خاصی نسبت بهش دارم
انگار انگار عاشقش بودم
وقتی فهمیدم میخواد خود کشی کنه انگار تیکه از قلبم کنده شد انگار قلبم تیر کشید
اینقدر گریه کردم که نفهمیدم چی شد
فلش بک به وقتی بهوش میاد
بیدار شدم سرم تو دستم بود .........
پرستار داشت چکش میکرد
تهیونگم پیشم بود
_چی شد
چطوری من اینجام
!علامت ته
!خوب وقتی رسیدم اینجا تو بیهوش شده بودی و انقدر گریه کردی ضعیف شدی
_ ات ......ات کجاست ......اون کجاست ....
&نگران نباشید عملش موفقیت امیز بوده
_میتونم بیبینمش ؟
و خماری
۵ لایک ❤️
۳ کامنت 💌
۲۷.۴k
۰۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.