ماهِ من گذشتم از تو
ماهِ من گذشتم از تو
که گذشتن از تو همانند به دار آویختن خویش بود
همانند فرو بردن خنجری در قلبم با دستهای خود
همانند پروراندن هیولایی است که جانم را میگیرد
ماهِ من گذشتم از تو
از این پس من همان مجرمِ دار زده در شهر غم هستم
همانی که بود و نبودش تفاوتی ندارد
همان شیشه ای که شکست از دلدادگی به سنگ
همان خفته ای که عاشق صدای زنگ شده
من همانم همان فراموش شدهء مطرود.
که گذشتن از تو همانند به دار آویختن خویش بود
همانند فرو بردن خنجری در قلبم با دستهای خود
همانند پروراندن هیولایی است که جانم را میگیرد
ماهِ من گذشتم از تو
از این پس من همان مجرمِ دار زده در شهر غم هستم
همانی که بود و نبودش تفاوتی ندارد
همان شیشه ای که شکست از دلدادگی به سنگ
همان خفته ای که عاشق صدای زنگ شده
من همانم همان فراموش شدهء مطرود.
۲.۲k
۱۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.