میگفت؛
میگفت؛
-رفته بودیم بیمارستان برای ملاقات ی دوستی..
ی پسری رو آوردن تو اتاق همین دوستمون،
تصادفی بود..
وقتی ب خودش اومد اسم ی دختر رو مُدام صدا میزد...
ازخانوادش پرسيديم؛
-کیو داره صدا میکنه؟
گفتن؛
-دوست دخترش بوده قبلا..
گفتیم؛
-خب بهش بگین بیاد!
گفتن؛
-بهش گفتیم اما خب خیلی وقته ازهم جدا شدن،فکر نمیکنیم ک بیاد..
ی کم گذشت و دیدیم ی دختری باعجله اومد سمت تخت پسره و اسمش رو صدا زد...
پسره چشماش رو بازکرد و جوری اسم دخترو صدا زد ک هرکی اونجابود اشکش دراومد :)
میخام بگم؛
-عاشق هم میشین، اینجوری عاشق بشین ک هنوز حواستون سرجاش نیومده عشقتون رو یادتون بیاد :)
یاوقتی اسم تصادف میشنوین همه قهرارو یادتون بره و خودتونو برسونین :)
-رفته بودیم بیمارستان برای ملاقات ی دوستی..
ی پسری رو آوردن تو اتاق همین دوستمون،
تصادفی بود..
وقتی ب خودش اومد اسم ی دختر رو مُدام صدا میزد...
ازخانوادش پرسيديم؛
-کیو داره صدا میکنه؟
گفتن؛
-دوست دخترش بوده قبلا..
گفتیم؛
-خب بهش بگین بیاد!
گفتن؛
-بهش گفتیم اما خب خیلی وقته ازهم جدا شدن،فکر نمیکنیم ک بیاد..
ی کم گذشت و دیدیم ی دختری باعجله اومد سمت تخت پسره و اسمش رو صدا زد...
پسره چشماش رو بازکرد و جوری اسم دخترو صدا زد ک هرکی اونجابود اشکش دراومد :)
میخام بگم؛
-عاشق هم میشین، اینجوری عاشق بشین ک هنوز حواستون سرجاش نیومده عشقتون رو یادتون بیاد :)
یاوقتی اسم تصادف میشنوین همه قهرارو یادتون بره و خودتونو برسونین :)
۱۲.۸k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.