چشم هاش؟ اون دوتا تیله ی قهوه ای..
چشمهاش؟ اون دوتا تیلهی قهوهای..
اونا تنها چیز زیبایی بودن که دیده بودم، توی چشم های اون ستارهها و حتی کل کهکشان خلاصه شده بود !
وقتی میخندید، با اون چال گونه های قشنگش و چین های ریزی که زیر چشمش میافتاد باعث میشد شادیِ واقعی رو تو اعماقِ قلبم حس کنم.
اونا تنها چیز زیبایی بودن که دیده بودم، توی چشم های اون ستارهها و حتی کل کهکشان خلاصه شده بود !
وقتی میخندید، با اون چال گونه های قشنگش و چین های ریزی که زیر چشمش میافتاد باعث میشد شادیِ واقعی رو تو اعماقِ قلبم حس کنم.
۹.۰k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.