مالِ من باش که شدم خسته اَ این تنهائیا
مالِ من باش که شدم خسته اَ این تنهائیا
تو واسه من با همه فرق داریا
بیا و قلبِ منو وردار بیار
بیا خسته ام از این علافیا
عن بازیا جو سازیا حرف بافیا
بیا منو بکِش بیرون از بقلِ در دافیا
مالِ من باش که شدم اَ راه بی راه
منو دریاب ببین ممکنه باشه فردا دیر ها
مالِ من باش که نباشی من شدم درجا پیر ها
تو واسه من با همه فرق داریا
بیا و قلبِ منو وردار بیار
بیا خسته ام از این علافیا
عن بازیا جو سازیا حرف بافیا
بیا منو بکِش بیرون از بقلِ در دافیا
مالِ من باش که شدم اَ راه بی راه
منو دریاب ببین ممکنه باشه فردا دیر ها
مالِ من باش که نباشی من شدم درجا پیر ها
۱.۶k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.