فیک جونگکوک: تاته مائه
فیکجونگکوک: تاتهمائه
part²²
" دستش پیچ خورد، دستشو بستم "a.t
* بله رئیس.. ا.ت دستمو بست
" هزار بار گفتم موقع تمرین نشینین حتی اگه دستتون قطع شده باشه..گفتم یا نگفتم؟ "jk
* گفتید رئیس..معذرت میخوام
" ببخشید تقصیر من شد نمیتونستم همینجوری ولش کنم "a.t
نگاهی به دختر کرد
همیشه صداش و حرفاش باعث آرامشش میشدن
نفس عمیقی کشید
به طرف مَرد برگشت
" برو این بارو میبخشم ولی دفعهای دیگه از ببخشش خبری نیست "jk
* ممنون رئیس
به تمرین کردن ادامه داد
" بار آخر باشه "jk
" به کمک نیاز داشت "a.t
" از این چیزا اینجا زیاد میشه پس دخالت نکن "jk
" شرمنده ولی نمیتونم "a.t
" هرچی بهت بگم اخرش کار خودتو میکنی..ولش کن حواسم بهت هست "jk
" ا.ت "jk
" بله؟ "a.t
" پیشب چخبر بود؟ "jk
" پیشب؟ "a.t
" اره دزد چجوری زده بود به خونتون؟ "jk
" تو از کجا میدونی؟ "a.t
" هی من همه جا آدم دارم پس عجیب نیست که ندونم "jk
" آهان "a.t
" خب "jk
" خب چی؟ "a.t
" دزده چی شد؟ "jk
" دزد نبود که "a.t
" دزد نبود؟ "jk
" نه دزد نبود...(قضیه میگه) "a.t
" هی..وایسا ببینم؛ چرا بهم نگفتی؟ "jk
" خب همین الان بهت گفتم "a.t
" همین الان گفتی چون خودم پرسیدم، بعدشم چرا همون شب بهم نگفتی؟ "jk
" دیر وقت بود بعدشم زنگ میزدم چی میگفتم؟ "a.t
" زنگمیزدی میگفتی بیا دنبالم "jk
" هی من دوستمم باهام بعدشم چیزی نشد یه جایی برای خواب پیدا کردیم "a.t
" الان کجایید؟ "jk
" توی مسافرخانه اوراشیما "a.t
[( مسافرخانه اوراشیما از خود در آوری بود 😁 )]
" آهان "jk
part²²
" دستش پیچ خورد، دستشو بستم "a.t
* بله رئیس.. ا.ت دستمو بست
" هزار بار گفتم موقع تمرین نشینین حتی اگه دستتون قطع شده باشه..گفتم یا نگفتم؟ "jk
* گفتید رئیس..معذرت میخوام
" ببخشید تقصیر من شد نمیتونستم همینجوری ولش کنم "a.t
نگاهی به دختر کرد
همیشه صداش و حرفاش باعث آرامشش میشدن
نفس عمیقی کشید
به طرف مَرد برگشت
" برو این بارو میبخشم ولی دفعهای دیگه از ببخشش خبری نیست "jk
* ممنون رئیس
به تمرین کردن ادامه داد
" بار آخر باشه "jk
" به کمک نیاز داشت "a.t
" از این چیزا اینجا زیاد میشه پس دخالت نکن "jk
" شرمنده ولی نمیتونم "a.t
" هرچی بهت بگم اخرش کار خودتو میکنی..ولش کن حواسم بهت هست "jk
" ا.ت "jk
" بله؟ "a.t
" پیشب چخبر بود؟ "jk
" پیشب؟ "a.t
" اره دزد چجوری زده بود به خونتون؟ "jk
" تو از کجا میدونی؟ "a.t
" هی من همه جا آدم دارم پس عجیب نیست که ندونم "jk
" آهان "a.t
" خب "jk
" خب چی؟ "a.t
" دزده چی شد؟ "jk
" دزد نبود که "a.t
" دزد نبود؟ "jk
" نه دزد نبود...(قضیه میگه) "a.t
" هی..وایسا ببینم؛ چرا بهم نگفتی؟ "jk
" خب همین الان بهت گفتم "a.t
" همین الان گفتی چون خودم پرسیدم، بعدشم چرا همون شب بهم نگفتی؟ "jk
" دیر وقت بود بعدشم زنگ میزدم چی میگفتم؟ "a.t
" زنگمیزدی میگفتی بیا دنبالم "jk
" هی من دوستمم باهام بعدشم چیزی نشد یه جایی برای خواب پیدا کردیم "a.t
" الان کجایید؟ "jk
" توی مسافرخانه اوراشیما "a.t
[( مسافرخانه اوراشیما از خود در آوری بود 😁 )]
" آهان "jk
۸.۹k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.