چطور است كه تو هنوز از من نترسيده ای يا از من نرميده ای
چطور است كه تو هنوز از من نترسيدهای يا از من نرميدهای
يا احساسی از اين قبيل پيدا نكردهای؟
ژرفای جديت و توان تو تا كجاها میرسد؟
من برای تو يا هر كس ديگری نمیتوانم توضيح بدهم
كه در درونم چه میگذرد،
چطور میتوانم آن را برای ديگری روشن سازم
در حالی كه نمیتوانم آن را برای خودم روشن كنم؟
اما مطلب اصلی اين نيست اصل مطلب واضح است،
امكان يک زندگی انسانی در پيرامون من وجود ندارد
تو اين را میبينی اما نمیخواهی باور كنی اگر به طرف من بيايی
يكسره در گور فرو میروی آيا از اين آگاهی داری؟
عشق در نظر من آن است كه تو خنجری هستی
كه من در درون خويش میچرخانم!
يا احساسی از اين قبيل پيدا نكردهای؟
ژرفای جديت و توان تو تا كجاها میرسد؟
من برای تو يا هر كس ديگری نمیتوانم توضيح بدهم
كه در درونم چه میگذرد،
چطور میتوانم آن را برای ديگری روشن سازم
در حالی كه نمیتوانم آن را برای خودم روشن كنم؟
اما مطلب اصلی اين نيست اصل مطلب واضح است،
امكان يک زندگی انسانی در پيرامون من وجود ندارد
تو اين را میبينی اما نمیخواهی باور كنی اگر به طرف من بيايی
يكسره در گور فرو میروی آيا از اين آگاهی داری؟
عشق در نظر من آن است كه تو خنجری هستی
كه من در درون خويش میچرخانم!
۲۶.۷k
۰۳ آذر ۱۴۰۳