سرنوشت نوشته نشده
پارت 21
ویو ساعت 10
رفتم ی دوش گرفتم موهام رو کمی فر کردم لباسمو پوشیدم کفشمو و کیفمو رو تخت اماده کردم لباسمو پوشیدم نشستم پشت میز ارایشم و ی ارایش ملیح کردم وقتی میخواستم رژلبمو بزارم جیمین بدون در زدن اومد تو وقتی اومد تو یکمی ایستاد و و سر تا پا با تعجب نگا میکرد
بعد بدون حرف اومد جلو رژ لبو از دستم برداشت بازش کرد زیر چونمو گرفت و برام زد بعد خم شد و ی بوسه روی لبام زد
جیمین: چه خوشکل شدی فرشته من
ا. ت: ها چیزه.. سلیقه تو.. فکر نمی کردم اینجور که می.. گی خوشکل... شده باشم
جیمین ی لبخند تو دل برو ایی زد منو از لو صندلی بلند یکی از دستمو گذاشت رو شونش و دست دوم رو گذاشت تو دستش و دست دومیشو گذاشت رو کمرم و وسط اتاق میرقصیدیم بعد دستمو گرفت منو چرخوند دور خودم و انداخت بعد دستشو دور کمرم حلقه زد و منو به خودش چسبوند صورتامو نزدیک بهم بود من با تعجب بهش نگا میکردم جیمین ی نیش خند شیطانی زد و منو انداخت رو تخت و دستامو گرفت روم خیمه زد
جیمین: تو خوشکل بودی ولی الان تر به اون خوشکلیت اضافه کن
ا. ت: خوشکل تر؟
جیمین: افرین نابغه الان خوشکل تر شدی حاضرم شرت ببندم تو حشن همه انگست به دهن قراره به تو نگا کنن
از زبون ا. ت: تا خواستم ی حرف بزنم سریع جیمین (ادمین: احم احم چه باذوق داره میخونه برو برو مغزتو شستشو بده وای وای )
تا خواست لب*شو بزار رو لب*ام در زده شد ما دستپاچه شدیم جیمین سریع از روم پاشد ولی از شدت بد شانسی افتاد روم و در باز شد هر دو به در نگا کردیم شوگا با تعجب بهمون نگا میکرد من از شدت خجالت جیمین رو هل دادم و پاشدم خودمو درست کردم
شوگا: 😂😂😂به ادامه کارتون برسید خوش بگذره
من قرمز شده بودم
جیمین که منو دیدم خندید
جیمین: وای چقده کیوت شدی تو
ا. ت: ها
جیمین: یلا من برم لباسای رویی رو بپوشم صدات که زدم بیا پایین باشه
ا. ت: باشه
ولی من که ادم نیستم یواشکی رفتم دنبالش که....
☆ااااممممم یعنی چه اتفاقی افتاده
جواب این سوال را در پارت بعد میفهمید
حمایت کن کیوتیــــ. ♡♡
ویو ساعت 10
رفتم ی دوش گرفتم موهام رو کمی فر کردم لباسمو پوشیدم کفشمو و کیفمو رو تخت اماده کردم لباسمو پوشیدم نشستم پشت میز ارایشم و ی ارایش ملیح کردم وقتی میخواستم رژلبمو بزارم جیمین بدون در زدن اومد تو وقتی اومد تو یکمی ایستاد و و سر تا پا با تعجب نگا میکرد
بعد بدون حرف اومد جلو رژ لبو از دستم برداشت بازش کرد زیر چونمو گرفت و برام زد بعد خم شد و ی بوسه روی لبام زد
جیمین: چه خوشکل شدی فرشته من
ا. ت: ها چیزه.. سلیقه تو.. فکر نمی کردم اینجور که می.. گی خوشکل... شده باشم
جیمین ی لبخند تو دل برو ایی زد منو از لو صندلی بلند یکی از دستمو گذاشت رو شونش و دست دوم رو گذاشت تو دستش و دست دومیشو گذاشت رو کمرم و وسط اتاق میرقصیدیم بعد دستمو گرفت منو چرخوند دور خودم و انداخت بعد دستشو دور کمرم حلقه زد و منو به خودش چسبوند صورتامو نزدیک بهم بود من با تعجب بهش نگا میکردم جیمین ی نیش خند شیطانی زد و منو انداخت رو تخت و دستامو گرفت روم خیمه زد
جیمین: تو خوشکل بودی ولی الان تر به اون خوشکلیت اضافه کن
ا. ت: خوشکل تر؟
جیمین: افرین نابغه الان خوشکل تر شدی حاضرم شرت ببندم تو حشن همه انگست به دهن قراره به تو نگا کنن
از زبون ا. ت: تا خواستم ی حرف بزنم سریع جیمین (ادمین: احم احم چه باذوق داره میخونه برو برو مغزتو شستشو بده وای وای )
تا خواست لب*شو بزار رو لب*ام در زده شد ما دستپاچه شدیم جیمین سریع از روم پاشد ولی از شدت بد شانسی افتاد روم و در باز شد هر دو به در نگا کردیم شوگا با تعجب بهمون نگا میکرد من از شدت خجالت جیمین رو هل دادم و پاشدم خودمو درست کردم
شوگا: 😂😂😂به ادامه کارتون برسید خوش بگذره
من قرمز شده بودم
جیمین که منو دیدم خندید
جیمین: وای چقده کیوت شدی تو
ا. ت: ها
جیمین: یلا من برم لباسای رویی رو بپوشم صدات که زدم بیا پایین باشه
ا. ت: باشه
ولی من که ادم نیستم یواشکی رفتم دنبالش که....
☆ااااممممم یعنی چه اتفاقی افتاده
جواب این سوال را در پارت بعد میفهمید
حمایت کن کیوتیــــ. ♡♡
۵.۱k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.