د خب لعنتییی
داشتم خونه ی ننه بزرگم غذا کوفت میکردم که یهو سر سفره ی شام عمم به خواهرم فاک نشون داد گفت این چیه؟ بعد خواهر پنج سالم گفت فاک... عمم گفت کی بهت یاد داد؟ بعد خواهرم خطاب به من گفت اجی... 🗿
یعنی غذا کوفتم شد... همه زل زده بودن به من... پسر عمو هام مثل گاو زل زده بودن به من... دختر عمه هام داشتن پچ پچ میکردن... ننمم که به تخمش بود فقط داشت میخندید... بابامم یجوری نگام کرد اصن از چشماش خوندم که داشت بهم میگفت بریم خونه کونت میزارم
یعنی غذا کوفتم شد... همه زل زده بودن به من... پسر عمو هام مثل گاو زل زده بودن به من... دختر عمه هام داشتن پچ پچ میکردن... ننمم که به تخمش بود فقط داشت میخندید... بابامم یجوری نگام کرد اصن از چشماش خوندم که داشت بهم میگفت بریم خونه کونت میزارم
۹.۸k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.