کوک اینجا مناسب نیست
کوک اینجا مناسب نیست
_عه شدم کوک اره؟
+وای نه ببخشید... تا اینو گفتم مثل وحشی ها شروع کرد گردنم و ببوسه و سینه هام و چنگ بزنه
+جونگکوک اروم تر (بغض)
_من چیتم؟
+نمیدونم
_دوست پسرت... دوباره میگم من چیتم؟
+دو... ست پسرم
_افرین
+میشه بزاری برم؟
_اینبار میگذرم ولی دفعه ی بعد نه
+ب.. باشه
_ات
+بله
_مامانم گفت امشب خونه ما برای شام باید بیای
+اهان باشه خداحافظ
_خدافظ
ویو ات
بعد اینکه رفتم خونه یکم غذا خوردم چون ظهر بود و وقت نهار بعدش یکم با گوشیم ور رفتم بعدش یکم خوابیدم
بیدار شدم دیدم ساعت چهاره بعد از ظهر بلند سدم یه دوش ده مین گرفتن بعدش رفتم موهام و خشک کردم
شروع کردم به ارایش کردن بعدش لباسم و انتخاب کردم و پوشیدم
بعدش کیلید ماشینمو برداشتم و راه افتادم سمت خونه ی خاله
اینم بگم من یه شرکت تولید جواهر دارم بخاطر همین دستم به دهنم میرسه
رسیدم دم در خونشون قبل از اینکه برم زنگ در و بزنم یه نفس عمیق کشیدم و زنگ در و زدم
ویو کوک
امشب ات میاد خونمون منم اون استایلی که ات دوست داشت و زدم اکساستوری(نمیدونم درسته) هامو دستم کردم و رفتم بیرون از اتاقم یکم کمک مامان کردم که بعد از نیم ساعت زنگ در و زدن مامان رفت در و باز کرد ات بود اومد داخل و مامان بهش خوشامد گفت
و اومد سمت من که لبخند زدم و سلام کردم که بغلش کردم که پیش گوشش گفتم
_بانوی من چقدر قشنگ شده
+بعد از این حرفش گرمم شد
٪دخترم تتو زدی؟
+بله خاله جان
ببخشید دیر شد 🙂
_عه شدم کوک اره؟
+وای نه ببخشید... تا اینو گفتم مثل وحشی ها شروع کرد گردنم و ببوسه و سینه هام و چنگ بزنه
+جونگکوک اروم تر (بغض)
_من چیتم؟
+نمیدونم
_دوست پسرت... دوباره میگم من چیتم؟
+دو... ست پسرم
_افرین
+میشه بزاری برم؟
_اینبار میگذرم ولی دفعه ی بعد نه
+ب.. باشه
_ات
+بله
_مامانم گفت امشب خونه ما برای شام باید بیای
+اهان باشه خداحافظ
_خدافظ
ویو ات
بعد اینکه رفتم خونه یکم غذا خوردم چون ظهر بود و وقت نهار بعدش یکم با گوشیم ور رفتم بعدش یکم خوابیدم
بیدار شدم دیدم ساعت چهاره بعد از ظهر بلند سدم یه دوش ده مین گرفتن بعدش رفتم موهام و خشک کردم
شروع کردم به ارایش کردن بعدش لباسم و انتخاب کردم و پوشیدم
بعدش کیلید ماشینمو برداشتم و راه افتادم سمت خونه ی خاله
اینم بگم من یه شرکت تولید جواهر دارم بخاطر همین دستم به دهنم میرسه
رسیدم دم در خونشون قبل از اینکه برم زنگ در و بزنم یه نفس عمیق کشیدم و زنگ در و زدم
ویو کوک
امشب ات میاد خونمون منم اون استایلی که ات دوست داشت و زدم اکساستوری(نمیدونم درسته) هامو دستم کردم و رفتم بیرون از اتاقم یکم کمک مامان کردم که بعد از نیم ساعت زنگ در و زدن مامان رفت در و باز کرد ات بود اومد داخل و مامان بهش خوشامد گفت
و اومد سمت من که لبخند زدم و سلام کردم که بغلش کردم که پیش گوشش گفتم
_بانوی من چقدر قشنگ شده
+بعد از این حرفش گرمم شد
٪دخترم تتو زدی؟
+بله خاله جان
ببخشید دیر شد 🙂
۲۰.۱k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.