بچگیامون که می خواستیم
بچگیامون که میخواستیم
از خیابون رد بشیم،
دست مادرمون رو میگرفتیم
و دیگه به اینطرف و اونطرف نگاه نمیکردیم.
انگار وقتی که مادرمون دستمون رو میگرفت
اینقدر اعتماد داشتیم،
دیگه خیالمون راحت بود و از خیابون رد میشدیم؛
الان توی زندگیت
چقدر به خدا ایمان داری🤔
که با خیال راحت دستت رو بهش بدی🫱
تا تو رو از هر مانعی عبور بده؟
از خیابون رد بشیم،
دست مادرمون رو میگرفتیم
و دیگه به اینطرف و اونطرف نگاه نمیکردیم.
انگار وقتی که مادرمون دستمون رو میگرفت
اینقدر اعتماد داشتیم،
دیگه خیالمون راحت بود و از خیابون رد میشدیم؛
الان توی زندگیت
چقدر به خدا ایمان داری🤔
که با خیال راحت دستت رو بهش بدی🫱
تا تو رو از هر مانعی عبور بده؟
۳.۷k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.