خب راستش... این پست و گذاشتم که یه حرفی بزنم بهت شاید یه
خب راستش... این پست و گذاشتم که یه حرفی بزنم بهت شاید یه روزی ببینی.
خیلی با خودم کلنجار رفتم که این پست و بزارم یا نه چون مودی ام و ممکنه یه دفعه پشیمون شم از کارم ولی خب دیگه بیشتر از این نمیتونم بی تفاوت بمونم.(A) من هنوزم مثل احمقا دوست دارم البته از نظر این که فکر میکنم یه چیزی تو زندگیم کمه وگرنه هیچ علاقه ای به شخصیت جدیدت ندارم چون دیدم که خیلی تغییر کردی، تو حتی اسم منو یادت نمیاد و من حتی یادتم نمیوفتم، من هنوزم بعد از 2 سال بهت فکر میکنم، درحالی که تو طوری قلبمو شکوندی که ده تا ادم بعد توام نتونستن تیکه های قلبمو بزارن کنار هم و دوباره مثل قبل شه.
یه وقتایی ازت متنفر میشم چون یاد کارایی میفتم که باهم کردی، ولی از طرفیم دلتنگتم.
میدونم دیگه هیچی مثل قبل نمیشه ولی خب من تا همیشه دلتنگت میمونم شاید از چشمم افتاده باشی اما هنوز از قلبم نرفتی.
هر روز فکر میکنم فراموشت کردم اما شب که میشه یه خاطره میاد تو ذهنم و دلم دوباره بغل کردنتو میخاد:)
امیدوارم یه بار دیگه همه بتونیم ببینیم... حتی تو یه دنیای دیگه تا بتونم خوب بغلت کنم... چون اخرین بار نمی دونستم اخرین باره وگرنه محکم تر بغلت میکردم.
خیلی با خودم کلنجار رفتم که این پست و بزارم یا نه چون مودی ام و ممکنه یه دفعه پشیمون شم از کارم ولی خب دیگه بیشتر از این نمیتونم بی تفاوت بمونم.(A) من هنوزم مثل احمقا دوست دارم البته از نظر این که فکر میکنم یه چیزی تو زندگیم کمه وگرنه هیچ علاقه ای به شخصیت جدیدت ندارم چون دیدم که خیلی تغییر کردی، تو حتی اسم منو یادت نمیاد و من حتی یادتم نمیوفتم، من هنوزم بعد از 2 سال بهت فکر میکنم، درحالی که تو طوری قلبمو شکوندی که ده تا ادم بعد توام نتونستن تیکه های قلبمو بزارن کنار هم و دوباره مثل قبل شه.
یه وقتایی ازت متنفر میشم چون یاد کارایی میفتم که باهم کردی، ولی از طرفیم دلتنگتم.
میدونم دیگه هیچی مثل قبل نمیشه ولی خب من تا همیشه دلتنگت میمونم شاید از چشمم افتاده باشی اما هنوز از قلبم نرفتی.
هر روز فکر میکنم فراموشت کردم اما شب که میشه یه خاطره میاد تو ذهنم و دلم دوباره بغل کردنتو میخاد:)
امیدوارم یه بار دیگه همه بتونیم ببینیم... حتی تو یه دنیای دیگه تا بتونم خوب بغلت کنم... چون اخرین بار نمی دونستم اخرین باره وگرنه محکم تر بغلت میکردم.
۶.۵k
۱۷ آذر ۱۴۰۳