چون بیارند تخته ای خم شوی آبی گرمی
چون بیارند تخته ای خم شوی آبی گرمی
را
صورتم را همجو گل های چمن خندان
کنید
چون بپیچند پاره ای کرباس بر عضای
من
بوی خوش اندر کفن چو قله ای رضوان
کنید
چون روم نزدیک قبرستان در کنج رهت
گور را بر ما خدایا روضه ای،رضوان کنی
چون نکیر منکر بی آید در پیش ام
ز بهر از سوال؟
نامه ای عمال مرا ای خدا
تو آسان کنی
آفتاب روز محشر آتش سوزان بود
ابر رحمت بر سرم
چو پاره ای باران کنی
چو ترازوی عمال ام بیارید درمیان،
فله ای طعات را بر معصیت ازآن
کنید💔🚶
را
صورتم را همجو گل های چمن خندان
کنید
چون بپیچند پاره ای کرباس بر عضای
من
بوی خوش اندر کفن چو قله ای رضوان
کنید
چون روم نزدیک قبرستان در کنج رهت
گور را بر ما خدایا روضه ای،رضوان کنی
چون نکیر منکر بی آید در پیش ام
ز بهر از سوال؟
نامه ای عمال مرا ای خدا
تو آسان کنی
آفتاب روز محشر آتش سوزان بود
ابر رحمت بر سرم
چو پاره ای باران کنی
چو ترازوی عمال ام بیارید درمیان،
فله ای طعات را بر معصیت ازآن
کنید💔🚶
۲.۱k
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.