عصر یخ
p¹⁷
زیبایی ات چیزی نبود که بشه اونو توصیف کرد قطعا همه چهار چشمی اونو امشب تو مراسم نگا میکردن جز یک نفر که فقط و فقط برای جون خودش ات رو در کنار خودش میخواست
بی انصافی بود و در برابر جیمین یه منفعت کامل چون جیمین اول آخر باید ازدواج میکرد و جیمین هیچ میلی به ازدواج نداشت و این براش فرصتی بود که در سینی طلا براش پیشکش شده بود
ولی ازدواجی که بر اساس قانون و قانون گذاری یک کشور شکل گرفته بود میخواست تا کی دووم بیاره یه روزی از هم میپاشید و راه های دو نفر رو از هم جدا میکرد
جیمین برای این که بتونع همه آدمای دیوان عالی و والا مقام ها رو راضی و متقاعد کنع زیاد تلاش کرده بود و به نتیجه ای که میخواست رسیده بود
نوه بانو کلویی که خیلی ذوق و شوق داشت کع با جیمین ازدواج کنع و تا چند وقتی هم این براش ممکن بود دیگع نمیتونست به حقیقت بپیونده و چون خاندان کلویی میخواستن در برابر ازدواج جیمین با نوه اشون به قدرت جیمین قدرت ببخشن ولی ات چی ات زندگی جیمین رو براش تضمین کرده بود و هیچ کس از این موضوع خبر نداشت و این خوب بود که خبر نداشته باشن و چون اون موقع مردم نادانی که اون دوران در کره جنوبی زندگی میکردن بدون فکر و اندیشه به سمت اون دو حمله ور میشدن و اونا رو به قتل میرسوندن و آخر خودشونم فرا میخواندن زندگی عجیبی برای ات و جیمین توی دنیای بزرگی که کلی زندگی عادی توش وجود داشت رقم خورده بود و معلوم نبود این دو از پس این زندگی و عالم های خاص میتونستن بر بیان یا نع
ات سمت سالن مقام های عالی رفت و در تخت پادشاه کنار پادشاه نشست
(اطلاعی در مورد ازدواج دوران چوسان ندارم پس اگه میدونین خودتون تصور کنین )
پرش زمانی
به بعد تموم شدن اون روز پر از همهمه
چندین روز ها توی قصر میگذشت و زندگی ات همون زندگی عادی بود با یع فرق که آموزش رفتاردهای نجیب و خانومانع رو میدید و جیمین که اصلا در برنامه هایش تغییری ایجاد نشده بود
در مورد ازدواج دوران چوسان میدونین بهم بگین راستی لباس ات رو توی پارت قبل گذاشتم
زیبایی ات چیزی نبود که بشه اونو توصیف کرد قطعا همه چهار چشمی اونو امشب تو مراسم نگا میکردن جز یک نفر که فقط و فقط برای جون خودش ات رو در کنار خودش میخواست
بی انصافی بود و در برابر جیمین یه منفعت کامل چون جیمین اول آخر باید ازدواج میکرد و جیمین هیچ میلی به ازدواج نداشت و این براش فرصتی بود که در سینی طلا براش پیشکش شده بود
ولی ازدواجی که بر اساس قانون و قانون گذاری یک کشور شکل گرفته بود میخواست تا کی دووم بیاره یه روزی از هم میپاشید و راه های دو نفر رو از هم جدا میکرد
جیمین برای این که بتونع همه آدمای دیوان عالی و والا مقام ها رو راضی و متقاعد کنع زیاد تلاش کرده بود و به نتیجه ای که میخواست رسیده بود
نوه بانو کلویی که خیلی ذوق و شوق داشت کع با جیمین ازدواج کنع و تا چند وقتی هم این براش ممکن بود دیگع نمیتونست به حقیقت بپیونده و چون خاندان کلویی میخواستن در برابر ازدواج جیمین با نوه اشون به قدرت جیمین قدرت ببخشن ولی ات چی ات زندگی جیمین رو براش تضمین کرده بود و هیچ کس از این موضوع خبر نداشت و این خوب بود که خبر نداشته باشن و چون اون موقع مردم نادانی که اون دوران در کره جنوبی زندگی میکردن بدون فکر و اندیشه به سمت اون دو حمله ور میشدن و اونا رو به قتل میرسوندن و آخر خودشونم فرا میخواندن زندگی عجیبی برای ات و جیمین توی دنیای بزرگی که کلی زندگی عادی توش وجود داشت رقم خورده بود و معلوم نبود این دو از پس این زندگی و عالم های خاص میتونستن بر بیان یا نع
ات سمت سالن مقام های عالی رفت و در تخت پادشاه کنار پادشاه نشست
(اطلاعی در مورد ازدواج دوران چوسان ندارم پس اگه میدونین خودتون تصور کنین )
پرش زمانی
به بعد تموم شدن اون روز پر از همهمه
چندین روز ها توی قصر میگذشت و زندگی ات همون زندگی عادی بود با یع فرق که آموزش رفتاردهای نجیب و خانومانع رو میدید و جیمین که اصلا در برنامه هایش تغییری ایجاد نشده بود
در مورد ازدواج دوران چوسان میدونین بهم بگین راستی لباس ات رو توی پارت قبل گذاشتم
۹.۲k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳