دوست پسرم ادامه ی پارت ۱۴
رفتم تو اتاقش که دیدم میسو روی زمینه
و خدمتکارا هم دورشن سریع رفتم استایل
شو بلند کردم و بردمش تو اتاق خودم
به دکتر زنگ زدم بعد چند مین رسید
دکتر :خب ازش چند تا ازمایش گرفتم عصر میارم
خدمتون دکتر رفت و روی تخت دراز کشیدم
من عاشقش بودم و میخواستم همین چند روز
بهش پیشنهاد بدم
پرش زمانی به عصر
ویوی کوک از ظهر هیچی نخورم و پیشم
دیدم داره چشماشو باز میکنه به دکتر پیام
دادم که بیاد و ازمایش رو بیاره
و خدمتکارا هم دورشن سریع رفتم استایل
شو بلند کردم و بردمش تو اتاق خودم
به دکتر زنگ زدم بعد چند مین رسید
دکتر :خب ازش چند تا ازمایش گرفتم عصر میارم
خدمتون دکتر رفت و روی تخت دراز کشیدم
من عاشقش بودم و میخواستم همین چند روز
بهش پیشنهاد بدم
پرش زمانی به عصر
ویوی کوک از ظهر هیچی نخورم و پیشم
دیدم داره چشماشو باز میکنه به دکتر پیام
دادم که بیاد و ازمایش رو بیاره
۸.۰k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.