قشنگ ترین اجرایی که امروز میبینی
بعد رفتم پیش دوستم نگامم نکرد ببینین من اون دوست معمولی نبودیم همیشه هر زنگ تفریح باهم بودیم بغل دستیم بود باهم میرفتیم پارک خونه هم بودیم خلاصه رفتم پیشش نگامم نکرد اولش فکر کردم منو ندیده بعد بلند اسمشو داد زدم برگشت نگاه کرد اما چیزی نگفت من اون موقه می خواستم خودمو خفه کنم بعد امتحانات دیگه ندیدمش بعضی وقط ها بهم پیام میداد هی می گفت من دوست دارم تو ادم اجتماعی نیستی که نمیتونی دوست پیدا کنی می گفت دختره ترکیه زندگی میکنه اینا هی من چیزی نمیگفتم تا اینکه ددیگه خسته شدم و گفتم ولم کن تورو قران اما این ول نمیکرد بلاکش کردم تا اینکه ..... لایک کنید تا بقیشو بگم
۴۶.۴k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.