درد و مرد
درد داریم اگر باکی نیست
درد، اکسیر شفا بخشی انسانیت است
آنکه بی درد رود رفتنی است
آفرینش به مشقَّت زیباست
مرد و دردند هماغوش به هم
و شده خلق به سختی انسان
مور و مارند هماغوش بیابان بلا
گاه اشک است نیاز
گاه باید شکند بغض درون
گاه باید شود عاشق مجنون
گاه باید که گذشت از محنت
و محبت آموخت
و به داغِ گلِ لاله سوگند
که وفاق و توفیق به همراهِ غم اند
گنج و لذت بی رنج کجاست؟
باید از ظلمت و ذلت بگذشت
راه ناهموار است
در مسیری که به توفیق سزاست
خارزار است و بیابان و تموز
پرسه باید بزنی تا به طریقت برسی
Join my group board
, مجموعه اشعار ساسان خاکسار متخلص به وحید تویسرکانی
https://pin.it/1YDvidm
درد، اکسیر شفا بخشی انسانیت است
آنکه بی درد رود رفتنی است
آفرینش به مشقَّت زیباست
مرد و دردند هماغوش به هم
و شده خلق به سختی انسان
مور و مارند هماغوش بیابان بلا
گاه اشک است نیاز
گاه باید شکند بغض درون
گاه باید شود عاشق مجنون
گاه باید که گذشت از محنت
و محبت آموخت
و به داغِ گلِ لاله سوگند
که وفاق و توفیق به همراهِ غم اند
گنج و لذت بی رنج کجاست؟
باید از ظلمت و ذلت بگذشت
راه ناهموار است
در مسیری که به توفیق سزاست
خارزار است و بیابان و تموز
پرسه باید بزنی تا به طریقت برسی
Join my group board
, مجموعه اشعار ساسان خاکسار متخلص به وحید تویسرکانی
https://pin.it/1YDvidm
۲.۵k
۰۸ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.