p²
p²
__
و با ذوق اینکه صندلی خالی شد نشستم پشت
گوشیمو در آوردم که ببینم هانا جواب داده یا نه دیدم بهم پیام داده من نمیام یه مشکلی برام پیش اومده
_هعف...
چون کنار پنجره تقریبا...بودم به پنجره نگاه کردم و دستمو گذاشتم
زیر چونم
حواسم پرت بوو که دیدم مسافرا دارن پیاده میشن
و دیدم که به سمت هتلههههههههه عرررر
با کلی ذوق کیفمو برداشتم با گوشیم و هندفرزی و گذاشتم تو گوشم و از اتوبوس پیدا شدم
چقد.......
_کی... تو این شانس
چه هتل اشغالیههاهههههه
هتل بقلیش خیلی بهتر بود
رفتم پرسیدم اینجا هتله ..(یه اسم بزارین) هس؟
گیفتش نه بقلیشه..
قشنگ ضایع شدم
_عررررر چه گشنگهه
با کلی ذوق رفتم تو و کلید رو گرفتم
.....: اتاقتون اتاق.....شماره ی بیست و پنج
کلیدو داد بهم
_م.ممنون
....:خواهش میکنم
وارد اتاق شدم
چقد خوشگل بود
وایب خیلی خوبی میداد
ولی تو شب نه زیاد
بهرحال افکارمو کنار زدم و کیفمو و گوشیمو گزاشتم رو مبل و خواستم که ....
_____
حمایت؟🤏🥺
__
و با ذوق اینکه صندلی خالی شد نشستم پشت
گوشیمو در آوردم که ببینم هانا جواب داده یا نه دیدم بهم پیام داده من نمیام یه مشکلی برام پیش اومده
_هعف...
چون کنار پنجره تقریبا...بودم به پنجره نگاه کردم و دستمو گذاشتم
زیر چونم
حواسم پرت بوو که دیدم مسافرا دارن پیاده میشن
و دیدم که به سمت هتلههههههههه عرررر
با کلی ذوق کیفمو برداشتم با گوشیم و هندفرزی و گذاشتم تو گوشم و از اتوبوس پیدا شدم
چقد.......
_کی... تو این شانس
چه هتل اشغالیههاهههههه
هتل بقلیش خیلی بهتر بود
رفتم پرسیدم اینجا هتله ..(یه اسم بزارین) هس؟
گیفتش نه بقلیشه..
قشنگ ضایع شدم
_عررررر چه گشنگهه
با کلی ذوق رفتم تو و کلید رو گرفتم
.....: اتاقتون اتاق.....شماره ی بیست و پنج
کلیدو داد بهم
_م.ممنون
....:خواهش میکنم
وارد اتاق شدم
چقد خوشگل بود
وایب خیلی خوبی میداد
ولی تو شب نه زیاد
بهرحال افکارمو کنار زدم و کیفمو و گوشیمو گزاشتم رو مبل و خواستم که ....
_____
حمایت؟🤏🥺
۳۰۴
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.