پارت:دوم
پارت:دوم
از دید جویی
خیلی حرص خوردمم باورم نمیشه اون کار رو با ات کرد اهههه فکر نمیکردم دیگه این کار رو بکنه آخه.. وای زنگ خورد و رفتم سر کلاسم دیگه
از دید ات خوابم بره بود یهو بیدا شدم دیدم ساعت هشت شبه چرا هیچکس منو بیدار نکرده وای اگر بفهمن تا الان خواب بودم زود بلند شدم رفتم بیرون از اتاق راه رو پروش گاه خالی بود هیچکس نبود چراغ اتاق ها هم خاموش بود ترسیدم نکنه چیزی شده توی سالن غذا خوری هم هیچکس نبود توی حیاط هم همین طور یعنی چیشده یادم افتاد دیروز گفته بودن همهی بچه های پروشگاه رو میبرن شهر بازی بعدش هم رستوران هر کی هم نیومد نمیبریم اهههه یعنی الان من تنهام البته چه بهتر خیلی هم خوب برگشتم تو اتاقم آهنگ گوش دادم بعدش کلی با خودم خلوت کردم خیلی خوب بود تا حدود دوازده شب که دیگه همه اومدن و منم رفتم خوابیدم باز
از دید تهیونگ
امشب با بچه ها رفتیم بار کلی مست کردیم همین جور توی مست بودنم یه دختری اومد هی به من چسبید هی خودشو به من میمال..ید حالم داشت بد میشد گرمم بود شتت فاک بهش تحریک شوم دیگه نتونستم تحمل کنم ولی نمیخواستم اون دختره رو ....(دیگه خودتون بفهمید چی گفتم نمیخوام بگم منو نبینید اینطور بچهی خیلی مظلوم مثبتیم😔)
پس دختره رو هول دادم کنار و رفتم سمت ماشین واقعا حالم بد بود نمیدونم چرا دلم میخواست الان ات کنارم بود آلان میتونستم با ات بخوابم اههه ماشین رو روشن کردم سریع تا خونه رانندگی کردم رسیدم سریع رو فتم تو حموم و رفتم زیر آب یخ خیلی خوب بود و حالم خوب شد مستیم هم از سرم پرید بعدشم اومدم بیرون لباسم رو پوشیدم و خوابیدم ولی قبلش تصمیم گرفتم چند روز ات رو اذیت نکنم که خیالش راحت بشه بعدش یهویی یه کاری کنم که دیگه حتی پاشم تو مدرسه نزاره
از زبون راوی(روبی)
ولی تهیونگ شاید نتونه این کار رو کنه شاید اون آخرین باری بود که ات رو اذیت میکنه و از این به بعد یه چیزی جلوش رو بگیره که نتونه ات رو اذیت کنه و مانعش بشه اما اون چیه که شاید باعث بشه زندگی ات بهتر بشه شایدم بدتر شاید باعث نابودی زندگی ات بشه
از دید بابای تهیونگ
چند روزه دارم فکر میکنم که ات دختر خوبیه و از پرورشگاهیه چطور به سرپرستی بگیرمش شاید خیلی خوب بشه که جای سولی خواهر تهیونگ رو بگیره(سولی خواهر تهیونگ بوده که بر اثر یه تصادف میمیره)و گزینهی خوبیه باید خوب دربارش فکر کنم
خب کیوتام اینم پارت جدید از پارت بعدی داستان اصلی فیک شروع میشه امیداورم تا الان گند نزده باشه خب دیگه لذت ببرید حمایت یادتون نره بوس بهتون🎀💗
از دید جویی
خیلی حرص خوردمم باورم نمیشه اون کار رو با ات کرد اهههه فکر نمیکردم دیگه این کار رو بکنه آخه.. وای زنگ خورد و رفتم سر کلاسم دیگه
از دید ات خوابم بره بود یهو بیدا شدم دیدم ساعت هشت شبه چرا هیچکس منو بیدار نکرده وای اگر بفهمن تا الان خواب بودم زود بلند شدم رفتم بیرون از اتاق راه رو پروش گاه خالی بود هیچکس نبود چراغ اتاق ها هم خاموش بود ترسیدم نکنه چیزی شده توی سالن غذا خوری هم هیچکس نبود توی حیاط هم همین طور یعنی چیشده یادم افتاد دیروز گفته بودن همهی بچه های پروشگاه رو میبرن شهر بازی بعدش هم رستوران هر کی هم نیومد نمیبریم اهههه یعنی الان من تنهام البته چه بهتر خیلی هم خوب برگشتم تو اتاقم آهنگ گوش دادم بعدش کلی با خودم خلوت کردم خیلی خوب بود تا حدود دوازده شب که دیگه همه اومدن و منم رفتم خوابیدم باز
از دید تهیونگ
امشب با بچه ها رفتیم بار کلی مست کردیم همین جور توی مست بودنم یه دختری اومد هی به من چسبید هی خودشو به من میمال..ید حالم داشت بد میشد گرمم بود شتت فاک بهش تحریک شوم دیگه نتونستم تحمل کنم ولی نمیخواستم اون دختره رو ....(دیگه خودتون بفهمید چی گفتم نمیخوام بگم منو نبینید اینطور بچهی خیلی مظلوم مثبتیم😔)
پس دختره رو هول دادم کنار و رفتم سمت ماشین واقعا حالم بد بود نمیدونم چرا دلم میخواست الان ات کنارم بود آلان میتونستم با ات بخوابم اههه ماشین رو روشن کردم سریع تا خونه رانندگی کردم رسیدم سریع رو فتم تو حموم و رفتم زیر آب یخ خیلی خوب بود و حالم خوب شد مستیم هم از سرم پرید بعدشم اومدم بیرون لباسم رو پوشیدم و خوابیدم ولی قبلش تصمیم گرفتم چند روز ات رو اذیت نکنم که خیالش راحت بشه بعدش یهویی یه کاری کنم که دیگه حتی پاشم تو مدرسه نزاره
از زبون راوی(روبی)
ولی تهیونگ شاید نتونه این کار رو کنه شاید اون آخرین باری بود که ات رو اذیت میکنه و از این به بعد یه چیزی جلوش رو بگیره که نتونه ات رو اذیت کنه و مانعش بشه اما اون چیه که شاید باعث بشه زندگی ات بهتر بشه شایدم بدتر شاید باعث نابودی زندگی ات بشه
از دید بابای تهیونگ
چند روزه دارم فکر میکنم که ات دختر خوبیه و از پرورشگاهیه چطور به سرپرستی بگیرمش شاید خیلی خوب بشه که جای سولی خواهر تهیونگ رو بگیره(سولی خواهر تهیونگ بوده که بر اثر یه تصادف میمیره)و گزینهی خوبیه باید خوب دربارش فکر کنم
خب کیوتام اینم پارت جدید از پارت بعدی داستان اصلی فیک شروع میشه امیداورم تا الان گند نزده باشه خب دیگه لذت ببرید حمایت یادتون نره بوس بهتون🎀💗
۵.۴k
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.