قصه ام را همه خواندند
قصهام را همه خواندند
همگی با دلی پر خون گفتند
از زهر هم تلخ تر است
گفتند چگونه به سر میبری این حجم از غم را
با صدایی آرام گفتم
با صبر...
اما در من صبری نمانده بود
آهسته گریستم
تا کسی متوجه نشود اتمام صبر مرا
همگی با دلی پر خون گفتند
از زهر هم تلخ تر است
گفتند چگونه به سر میبری این حجم از غم را
با صدایی آرام گفتم
با صبر...
اما در من صبری نمانده بود
آهسته گریستم
تا کسی متوجه نشود اتمام صبر مرا
۲.۸k
۱۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.