سالهاست عزادار خاطره هايي هستم
#سالهاست_عزادار_خاطره_هايي_هستم
كه درون اتاق تنهايي هايم
دورِ مرا گرفته اند
تمام آنها بوي تعفن مي دهند!
و چهره ي آنها،
با لبانی كبود و چشماني از حدقه بيرون افتاده
به من لبخند ميزند
وفريادرا در پس ديوارهاي قطور اين تنهايي ،
به ريشخند مي گيرد
كاش پنجره اي ،
روزنه ايي ،
به خود مي يافتم
تا لاشه های كرم خورده
و گنديده شان را
به بيرون بريزم
سالهاست كه من
در عزاي خاطره هايم در خود ،
مرده ام....
كه درون اتاق تنهايي هايم
دورِ مرا گرفته اند
تمام آنها بوي تعفن مي دهند!
و چهره ي آنها،
با لبانی كبود و چشماني از حدقه بيرون افتاده
به من لبخند ميزند
وفريادرا در پس ديوارهاي قطور اين تنهايي ،
به ريشخند مي گيرد
كاش پنجره اي ،
روزنه ايي ،
به خود مي يافتم
تا لاشه های كرم خورده
و گنديده شان را
به بيرون بريزم
سالهاست كه من
در عزاي خاطره هايم در خود ،
مرده ام....
۳.۱k
۲۷ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.