داشتم تو جنگل قدم میزدم نصفه شب بود عاشق بوی نم خاک تو او
داشتم تو جنگل قدم میزدم نصفه شب بود عاشق بوی نم خاک تو اون بارون و برگای خیس با آهنگ مورد علاقم بودم یه چیزی از بغلم با سرعت رد شد وایسادم با چیزی که جلو چشمام دیدم یکم ترسیدم ولی نمیتونست زیاد نارحتم کنه اون پسر با دندون های نیش و چشای سیاه خیلی جذاب میزد وقتی دید واکنشی نشون نمیدم
گفت : نترسیدی
گفتم: نه
گفت: معمولا همه میترسن گفتم : شاید من همه نباشم!
گفت : ولی نمیتونی با چیزی که الان دیدی زنده بمونی!
گفتم : خب پس منو بکش
گفت : دختر خیلی عجیبی
گفتم : میدونم همه بهم میگن و متاسفانه عادی بودن رو از نظر شما ، بلد نیستم
گفت : واقعا همه خونتو میخورما
گفتم : باشه ولی یه چیزی به جاش ازت میخوام
گفت : هرچی باشه قبوله
گفتم : میخوام آخر این آهنگ بمیرم !
گفت : باشه هر جور خودت دوست داری در هر حالت آخر زندگیته
چیزی بهش نگفتم و به صدای طبیعت ، آهنگ گوش کردم آهنگ تموم شد موهامو که تا کمرم بود بستم پلیورمو یقشو خم کردم چشماش از مشکی به قرمز تغییر کرد و حمله کرد به گردنم ....
(اگه میخوای ادامشو بنویسم تو کامنتا بگین ♡)
گفت : نترسیدی
گفتم: نه
گفت: معمولا همه میترسن گفتم : شاید من همه نباشم!
گفت : ولی نمیتونی با چیزی که الان دیدی زنده بمونی!
گفتم : خب پس منو بکش
گفت : دختر خیلی عجیبی
گفتم : میدونم همه بهم میگن و متاسفانه عادی بودن رو از نظر شما ، بلد نیستم
گفت : واقعا همه خونتو میخورما
گفتم : باشه ولی یه چیزی به جاش ازت میخوام
گفت : هرچی باشه قبوله
گفتم : میخوام آخر این آهنگ بمیرم !
گفت : باشه هر جور خودت دوست داری در هر حالت آخر زندگیته
چیزی بهش نگفتم و به صدای طبیعت ، آهنگ گوش کردم آهنگ تموم شد موهامو که تا کمرم بود بستم پلیورمو یقشو خم کردم چشماش از مشکی به قرمز تغییر کرد و حمله کرد به گردنم ....
(اگه میخوای ادامشو بنویسم تو کامنتا بگین ♡)
۲.۰k
۱۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.