ماماp3
ماماp3
1 هفته بعد
کوک و تهیونگ توی باشگاه بودن و اون روز هیچ کسی جز اونا تو باشگاه نبود تهیونگ داشت پا کار میکرد که یهو اخ بلندی گفت کوک دوید سمتش و وزنرو قفل کرد
_چی شد حالت خوبه
فک کنم رگ پام گرفت
کوک بازوی تهیونگ رو انداخت دور گردنش و با ی دست از کمر ته گرفت و بلندش کرد و روی سکوی رینگ بوکس گذاشتش و گفت
_کجای پات گرفته
ته روی رگ رونش اشاره کرد کوک کمی از روغن ماساژ رو مالید رو رون ته و شروع کر به ماساژ دادن
تهیونگ دردش گرفت و رو شونه کوک زد و دستشو همونجا گذاشت و سرشو پایین انداخت
کوک ی نگاهی به تهیونگ انداخت و نیش خندی زد و در همین حال برای ماهیچه های سفته ته متعجب شد
_بدن لاغری داری ولی ماهیچه هات خیلی سفته قبلا رزمی کار کردی؟
تهیونگ با اخمی که روی ابرو هاش بود گفت
نه رزمی کار نکردم ولی خیلی وقته میرقصم
_چه خوب منم بعضی موقع ها میرقصم باید باهم ی رقصی رو انجام بدیم
ته لب پایینشو لیسی زد و با فاصله کمی که بینشون بود به چشمای کوک خیرع شد و گفت
رقصی که من انجام میدم از اونا نیست که بتونیم باهم برقصیم(با شهوت میگن)
کوک ناخوداگاه به ته نزدیک تر میشه و اروم میگه
_پس چجوریه؟ از اون رقصاص که باید بشینی رو صندل و من جلوت برقصم
_مشتاق اون روزیم که برام برقصی
کوک بعد گفتن این حرفش فشار مهکمی به رگی که نزدیک دیک تهیونگ بود فشار اورد که تهیونگ اخ مهکمی گفت و هلش داد اون ور
+ایی دردم اومد قرار بود خوبم کنی نه که بدترم کنی
_مگه خوب نشد؟
ته توجهی به پاش کرد و متوجه شد که پاش دیگه درد نمیکنه که لباشو کمی غنچه کرد و گفت حالا هر چی برگردیم سر تمرین؟
_تمرینت تمومه وقتشه بری خونه و استراحت کنی
که بعد گفتن حرفش رفت سمت اتاق پرو و لباساشو عوض کرد تهیونگم پست سرش رفت و اونم لباساشو عوض کرد ولی تموم مدت چشماش رو غضله های کوک بود
ویو تهیونگ با کوک خداحافظی کردم و راه افتادم سمت خونم که یهو ی ماشین ابی رنگ لامبورگینی از کنارم رد شد و جلوی کوک وایساد برگشتم و نگاه کردم ی زن قد بلند از ماشین پیاده شد و سمت کوک رفت کوک پیشونیه زن رو بوسید و درو براش باز کرد بعد نشستن زن سمت راننده رفت و نشست و گاز دادو رفت
ادامش در کامنتا
1 هفته بعد
کوک و تهیونگ توی باشگاه بودن و اون روز هیچ کسی جز اونا تو باشگاه نبود تهیونگ داشت پا کار میکرد که یهو اخ بلندی گفت کوک دوید سمتش و وزنرو قفل کرد
_چی شد حالت خوبه
فک کنم رگ پام گرفت
کوک بازوی تهیونگ رو انداخت دور گردنش و با ی دست از کمر ته گرفت و بلندش کرد و روی سکوی رینگ بوکس گذاشتش و گفت
_کجای پات گرفته
ته روی رگ رونش اشاره کرد کوک کمی از روغن ماساژ رو مالید رو رون ته و شروع کر به ماساژ دادن
تهیونگ دردش گرفت و رو شونه کوک زد و دستشو همونجا گذاشت و سرشو پایین انداخت
کوک ی نگاهی به تهیونگ انداخت و نیش خندی زد و در همین حال برای ماهیچه های سفته ته متعجب شد
_بدن لاغری داری ولی ماهیچه هات خیلی سفته قبلا رزمی کار کردی؟
تهیونگ با اخمی که روی ابرو هاش بود گفت
نه رزمی کار نکردم ولی خیلی وقته میرقصم
_چه خوب منم بعضی موقع ها میرقصم باید باهم ی رقصی رو انجام بدیم
ته لب پایینشو لیسی زد و با فاصله کمی که بینشون بود به چشمای کوک خیرع شد و گفت
رقصی که من انجام میدم از اونا نیست که بتونیم باهم برقصیم(با شهوت میگن)
کوک ناخوداگاه به ته نزدیک تر میشه و اروم میگه
_پس چجوریه؟ از اون رقصاص که باید بشینی رو صندل و من جلوت برقصم
_مشتاق اون روزیم که برام برقصی
کوک بعد گفتن این حرفش فشار مهکمی به رگی که نزدیک دیک تهیونگ بود فشار اورد که تهیونگ اخ مهکمی گفت و هلش داد اون ور
+ایی دردم اومد قرار بود خوبم کنی نه که بدترم کنی
_مگه خوب نشد؟
ته توجهی به پاش کرد و متوجه شد که پاش دیگه درد نمیکنه که لباشو کمی غنچه کرد و گفت حالا هر چی برگردیم سر تمرین؟
_تمرینت تمومه وقتشه بری خونه و استراحت کنی
که بعد گفتن حرفش رفت سمت اتاق پرو و لباساشو عوض کرد تهیونگم پست سرش رفت و اونم لباساشو عوض کرد ولی تموم مدت چشماش رو غضله های کوک بود
ویو تهیونگ با کوک خداحافظی کردم و راه افتادم سمت خونم که یهو ی ماشین ابی رنگ لامبورگینی از کنارم رد شد و جلوی کوک وایساد برگشتم و نگاه کردم ی زن قد بلند از ماشین پیاده شد و سمت کوک رفت کوک پیشونیه زن رو بوسید و درو براش باز کرد بعد نشستن زن سمت راننده رفت و نشست و گاز دادو رفت
ادامش در کامنتا
۵.۸k
۱۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.