🏴
🏴
سلیم بن قیس میگوید:
روزی وارد مسجد رسول خدا شدم. افرادی از بنی هاشم دور هم حلقه زده بودند.
عباس، عموی رسول خدا، از امیرالمؤمنین پرسید:« آن سال، عُمر(لعنت الله علیه) چرا قنفذ(لعنت الله علیه) را از مالیات معاف کرد؟»
امیرالمؤمنین نگاهی به اطراف خود انداخت و اشک در چشمان مبارکش حلقه زد؛ سپس فرمود:« به پاس ضربههایی که قنفذ با تازیانه بر بازوی فاطمه علیهاسلام زد. فاطمه در اثر همان ضربات از دنیا رفت، در حالی که بازویش مانند بازوبند ورم کرده بود.»
صدقه برای قلب نازنین اقا صاحب الزمان فراموش نشود ...🥀🥀🥀
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#بگویاعلی
سلیم بن قیس میگوید:
روزی وارد مسجد رسول خدا شدم. افرادی از بنی هاشم دور هم حلقه زده بودند.
عباس، عموی رسول خدا، از امیرالمؤمنین پرسید:« آن سال، عُمر(لعنت الله علیه) چرا قنفذ(لعنت الله علیه) را از مالیات معاف کرد؟»
امیرالمؤمنین نگاهی به اطراف خود انداخت و اشک در چشمان مبارکش حلقه زد؛ سپس فرمود:« به پاس ضربههایی که قنفذ با تازیانه بر بازوی فاطمه علیهاسلام زد. فاطمه در اثر همان ضربات از دنیا رفت، در حالی که بازویش مانند بازوبند ورم کرده بود.»
صدقه برای قلب نازنین اقا صاحب الزمان فراموش نشود ...🥀🥀🥀
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#بگویاعلی
۶.۴k
۲۴ آبان ۱۴۰۳