half brother
خلاصه :
وقتی برادرناتنی من، جونگکوک، آمد تا با ما زندگی کند برای اینکه اوچقدر میتوانست احمق باشد خودم را آماده نکرده بودم....اولین باری که جونگکوک را دیدم، فکر می کردم کله شقیش، تتوی روی سیکس پک و صورت استخوانیش, تنها چیزهایی اند که من را جذبش می کنند ولی یه چیزهایی بینمون تغییر کرده و همه چی به یک شب رویایی رسید ولی همون قدر سریع که توی زندگیم آمد، همان قدر سریع ترکم کرد و به کالیفرنیا برگشت حالا از آخرین دیدارمون، سالهاست می گذره ولی به خاطر فاجعه ای که برای خانوادمون اتفاق افتاده، من باید دوباره برادر خونده ام را ببینم.
و لعنت بهش! نوجوانی که منو دیوونه می کرد، حالا تبدیل به مردی شده که هوش از سرم میبره احساساتم دارن برمی گردند و انگار قلب بیچاره ام، قراره دوباره بشکند
وقتی برادرناتنی من، جونگکوک، آمد تا با ما زندگی کند برای اینکه اوچقدر میتوانست احمق باشد خودم را آماده نکرده بودم....اولین باری که جونگکوک را دیدم، فکر می کردم کله شقیش، تتوی روی سیکس پک و صورت استخوانیش, تنها چیزهایی اند که من را جذبش می کنند ولی یه چیزهایی بینمون تغییر کرده و همه چی به یک شب رویایی رسید ولی همون قدر سریع که توی زندگیم آمد، همان قدر سریع ترکم کرد و به کالیفرنیا برگشت حالا از آخرین دیدارمون، سالهاست می گذره ولی به خاطر فاجعه ای که برای خانوادمون اتفاق افتاده، من باید دوباره برادر خونده ام را ببینم.
و لعنت بهش! نوجوانی که منو دیوونه می کرد، حالا تبدیل به مردی شده که هوش از سرم میبره احساساتم دارن برمی گردند و انگار قلب بیچاره ام، قراره دوباره بشکند
۶۹۸
۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.