هیچ چیز اهمیت ندارد، هیچ چیز.
هیچ چیز اهمیت ندارد، هیچ چیز.
بیزار از تمام نگرانیهای مقدس، تمام دغدغهمندیهای ثمربخش و بیثمر، تمام دویدنها، تجربه کردنها، موفق شدنها، شکست خوردنها و از عمق جان، تلاش کردنها؛
نشستهام کنج بیحوصلگیها، تکیه دادهام به دیوار زمان، به عبور و مرور اتفاقها و آدمها نگاه میکنم و با خودم میگویم: هیچ چیز اهمیت ندارد! هیچ چیز آنطور که من فکر میکنم، اهمیت ندارد و این را بعد از آزمون و خطای فراوان میگویم. بعد از عبور از لحظاتی که عزیزترین دلبستگیهام را از دست دادم و تصور میکردم دیگر ادامه نخواهمداد و فراموش نخواهم کرد و احتمالا با کیفیفت سابق نخواهمزیست.
و حالا اینجا ایستادهام، با کوهی از دلبستگیهای فراموششده بر دوش و رد زخمهای برداشته، بر تن و شوقی لبریز که برای ادامه در من میجوشد...
بیزار از تمام نگرانیهای مقدس، تمام دغدغهمندیهای ثمربخش و بیثمر، تمام دویدنها، تجربه کردنها، موفق شدنها، شکست خوردنها و از عمق جان، تلاش کردنها؛
نشستهام کنج بیحوصلگیها، تکیه دادهام به دیوار زمان، به عبور و مرور اتفاقها و آدمها نگاه میکنم و با خودم میگویم: هیچ چیز اهمیت ندارد! هیچ چیز آنطور که من فکر میکنم، اهمیت ندارد و این را بعد از آزمون و خطای فراوان میگویم. بعد از عبور از لحظاتی که عزیزترین دلبستگیهام را از دست دادم و تصور میکردم دیگر ادامه نخواهمداد و فراموش نخواهم کرد و احتمالا با کیفیفت سابق نخواهمزیست.
و حالا اینجا ایستادهام، با کوهی از دلبستگیهای فراموششده بر دوش و رد زخمهای برداشته، بر تن و شوقی لبریز که برای ادامه در من میجوشد...
۴.۶k
۲۰ خرداد ۱۴۰۱