My Bad Babi My Manste Part3
My Bad Babi_My Manste Part3
بیبی بد من_هیولای من پارت۳
.... یکی دستمو گرفت
تهیونگ بود
دست پاچه شدم
گفت
(علامت تهیونگ™)
™:تو کی هستی(عصبانی)
نمیخواستم خودمو کوچیک کنم ولی زانو زدم و گفتم
&:ببخشید که بدون اجازه وارد خونه شدم من به یه شغل تو خونه شما احتیاج دارم لطفا مادرمو دزدیدن گفتن پول میخوان میخوام کار کنم تا بتونم مامانمو نجات بدم(با گریه)
™:میتونی قابل اعتماد باشی
&:بله قول میدم کار بدی نکنم
™:خیلی خب استخدامی آجوما بهت هم لباس میده هم قوانین رو بهت میگه
&:(تودلم(مرتیکه اخمو) چشم
آجوما:سلام دخترم بیا ببرمت اتاقت
&:ممنون آجوما
رفتیم تو اتاق خیلی قشنگ بود
آجوما:دخترم اینجا اتاق توعه عزیزم
قانون اول همه مستخدمین ساعت ۶ صبح بیدار میشن
قانون دوم هیچکس ارباب رو به اسم صدا نمیکنه همه ارباب صداش میکنن
قانون سوم هیچکس بدون اجازه ارباب نمیره بیرون
قانون چهارم کسی تا ارباب اجازه نده نمیره تو اتاق ارباب وقتی در زد ارباب که گفت کیه اسمتو میگی بعد اگه اجازه داد میری
و مهم ترین قانون قانون پنجم هیچکس حق ورود به اتاق آخر از سمت چپ رو نداره
&:باشه ممنون آجوما
آجوما:دخترم لباس مخصوص هم تو کمد هست تو خدمتکار شخصی اربابی ارباب صبحانه رو ساعت ۹ میخورند و ناهار رو ساعت ۱ و شام رو ساعت ۱۰ میخورند
&:ممنون
و رفت رفتم تو کمد با دیدن لباس لبخند تلخی زدم من چجوری به اینجا رسیدم من که دختر مادام کاترین بودم
ولش لباسو پوشیدم موهام رو گوجه ای بستم و رفتم ناهار براش ببرم سینی غذا رو برداشتم و بردم تو اتاقش در زدم گفت بیا تو درو باز کردم و رفتم داخل
«ویو تهیونگ»
خونه تاریک بود که یه دختر اومد تو باورم نمیشه اون ربکا همون کسی که عاشقش بودم بود از بازوش گرفتم و گفتم:تو کی هستی
زانو زد و یکم خواهش و التماس کرد وقتی گفت مامانو دزدیدن فهمیدم داره دروغ میگه ولی من عاشقش بودم بهش گفتم:استخدامی و رفتم تو اتاق وقتی در زدن میدونستم غذا اوردن برای همین اجازه دادم وقتی اومد تو انگار یه الماس اومده بود تو خیلی خوشکله محوش شده بودم غذارو گذاشت خواست بره دستشو گرفتم که یهو.........
«ویو ربکا»
وقتی رفتم داخل نگاه سنگینش روم حس کردم همش نگاش رو من بود تعریف از خود نباشه خوشکل که هستم چرا محو نشه... خاک تو سرم چی دارم میگم
غذا رو گزاشتم و خواستم برم دستمو گرفت که یهو.......
شرط پارت بعد:5 لایک
اگه ده تایی بشیم سه تا پارت میزارم
بیبی بد من_هیولای من پارت۳
.... یکی دستمو گرفت
تهیونگ بود
دست پاچه شدم
گفت
(علامت تهیونگ™)
™:تو کی هستی(عصبانی)
نمیخواستم خودمو کوچیک کنم ولی زانو زدم و گفتم
&:ببخشید که بدون اجازه وارد خونه شدم من به یه شغل تو خونه شما احتیاج دارم لطفا مادرمو دزدیدن گفتن پول میخوان میخوام کار کنم تا بتونم مامانمو نجات بدم(با گریه)
™:میتونی قابل اعتماد باشی
&:بله قول میدم کار بدی نکنم
™:خیلی خب استخدامی آجوما بهت هم لباس میده هم قوانین رو بهت میگه
&:(تودلم(مرتیکه اخمو) چشم
آجوما:سلام دخترم بیا ببرمت اتاقت
&:ممنون آجوما
رفتیم تو اتاق خیلی قشنگ بود
آجوما:دخترم اینجا اتاق توعه عزیزم
قانون اول همه مستخدمین ساعت ۶ صبح بیدار میشن
قانون دوم هیچکس ارباب رو به اسم صدا نمیکنه همه ارباب صداش میکنن
قانون سوم هیچکس بدون اجازه ارباب نمیره بیرون
قانون چهارم کسی تا ارباب اجازه نده نمیره تو اتاق ارباب وقتی در زد ارباب که گفت کیه اسمتو میگی بعد اگه اجازه داد میری
و مهم ترین قانون قانون پنجم هیچکس حق ورود به اتاق آخر از سمت چپ رو نداره
&:باشه ممنون آجوما
آجوما:دخترم لباس مخصوص هم تو کمد هست تو خدمتکار شخصی اربابی ارباب صبحانه رو ساعت ۹ میخورند و ناهار رو ساعت ۱ و شام رو ساعت ۱۰ میخورند
&:ممنون
و رفت رفتم تو کمد با دیدن لباس لبخند تلخی زدم من چجوری به اینجا رسیدم من که دختر مادام کاترین بودم
ولش لباسو پوشیدم موهام رو گوجه ای بستم و رفتم ناهار براش ببرم سینی غذا رو برداشتم و بردم تو اتاقش در زدم گفت بیا تو درو باز کردم و رفتم داخل
«ویو تهیونگ»
خونه تاریک بود که یه دختر اومد تو باورم نمیشه اون ربکا همون کسی که عاشقش بودم بود از بازوش گرفتم و گفتم:تو کی هستی
زانو زد و یکم خواهش و التماس کرد وقتی گفت مامانو دزدیدن فهمیدم داره دروغ میگه ولی من عاشقش بودم بهش گفتم:استخدامی و رفتم تو اتاق وقتی در زدن میدونستم غذا اوردن برای همین اجازه دادم وقتی اومد تو انگار یه الماس اومده بود تو خیلی خوشکله محوش شده بودم غذارو گذاشت خواست بره دستشو گرفتم که یهو.........
«ویو ربکا»
وقتی رفتم داخل نگاه سنگینش روم حس کردم همش نگاش رو من بود تعریف از خود نباشه خوشکل که هستم چرا محو نشه... خاک تو سرم چی دارم میگم
غذا رو گزاشتم و خواستم برم دستمو گرفت که یهو.......
شرط پارت بعد:5 لایک
اگه ده تایی بشیم سه تا پارت میزارم
۶.۸k
۱۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.