قضیه اینه که من با یک نفر خیلی صمیمی بودیم.
قضیه اینه که من با یک نفر خیلی صمیمی بودیم.
بعدش یک روز توی مدرسه یهو دوتا دختر اومدن که حالا نمیخوام اسمشون رو بگم ولی خب حالا بهشون میگیم سانی و نازی خب این دوتا دختر خیلی باحال بودن بعدش یهو اومدن کنار ما و حرف زدیم منو دوستم بهشون گفتیم چطوره زنگ تفریح باهم باشیم و از اون روز به بعد شدیم یه اکیپ توی کلاس و مدرسه که همه دوست داشتن باهامون دوست بشن.
ما یک گروه داشتیم که فیلم و اینا میفرستادیم برای همدیگه و مسخره بازی.
ولی یک روز من رفتم به شوخی به دوستم توی پی ویش پیام دادم که من میخوام از اکیپ برم چونکه میخواستم بدونم چیکار میکنن بعد این که این پیام رو دادم رفتم سر کارم و فرداش مریض شدم و نرفتم ولی پس فرداش که رفتم میبینم سانی رفته گفته من بهشون فحش ناموس دادم و اینا خنده دار نیست؟😂
بعد این دیگه بینمون خراب شد و منم بهشون گفتم این فقط یه شوخی بوده شما جنبه نداشتید.
حالا بعضی وقتا یه نقاشی میکشم که اون چند نفر جنازشون رو کشیدم.
حالا شما بگید بنظرتون تقسیر من بوده؟
#اکسپلور
بعدش یک روز توی مدرسه یهو دوتا دختر اومدن که حالا نمیخوام اسمشون رو بگم ولی خب حالا بهشون میگیم سانی و نازی خب این دوتا دختر خیلی باحال بودن بعدش یهو اومدن کنار ما و حرف زدیم منو دوستم بهشون گفتیم چطوره زنگ تفریح باهم باشیم و از اون روز به بعد شدیم یه اکیپ توی کلاس و مدرسه که همه دوست داشتن باهامون دوست بشن.
ما یک گروه داشتیم که فیلم و اینا میفرستادیم برای همدیگه و مسخره بازی.
ولی یک روز من رفتم به شوخی به دوستم توی پی ویش پیام دادم که من میخوام از اکیپ برم چونکه میخواستم بدونم چیکار میکنن بعد این که این پیام رو دادم رفتم سر کارم و فرداش مریض شدم و نرفتم ولی پس فرداش که رفتم میبینم سانی رفته گفته من بهشون فحش ناموس دادم و اینا خنده دار نیست؟😂
بعد این دیگه بینمون خراب شد و منم بهشون گفتم این فقط یه شوخی بوده شما جنبه نداشتید.
حالا بعضی وقتا یه نقاشی میکشم که اون چند نفر جنازشون رو کشیدم.
حالا شما بگید بنظرتون تقسیر من بوده؟
#اکسپلور
۲۸۹
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.