روضه های خانگی
#نماهنگ
#شعر_خوانی
#سیدحمیدرضابرقعی
{این کلیپ رو تقدیم میکنم به روح همه مادر ها و مادربزرگهایی زینب وار پای دستگاه امام حسین علیه السلام ایستادن و تو مجالس اهلبیت علیهم السلام خدمت کردن و جلسه داری کردن؛ مخصوصا "حاجیه خانم طاهر کوهی" که سالهای سال منزلشون، مجلس روضه و هیئت بوده؛ شادی روحشون صلوات}
#چند_خط_شعر
#چند_بیت_جنون
《جائی روضه》
خانه پیرزن ته کوچه
پشت یک تیر برق چوبی بود
پشت فریادهای گل کوچک
واقعا روزهای خوبی بود
پیرزن هر #دوشنبه_بعد_از_ظهر
منتظر بود در زدن ها را
دم در مینشست و با لبخند
جفت میکرد آمدن ها را
روضه خوان محله میآمد
میرزا با دوچرخه آهسته
مثل هر هفته باز خیلی دیر
مثل هر هفته سینهاش خسته
«#ای_شه_تشنه_لب_سلام_علیک»
ای شه تشنه لب ... چه آوازی
زیر و بم های گوشه دشتی
شعرهای وصال شیرازی
مینشستیم گوشه مجلس
با همان شور و اشتیاقی که...
چقدر خوب یاد من مانده
در و دیوار آن اتاقی که،،،
یک طرف جملهء «خوش آمده اید
به عزای حسین» بر دیوار
آن طرف عکس کعبه میگردد
دور تا دور این اتاق انگار
گوشه گوشه چه محشری برپاست
توی این خانه چهل متری
گوش کن! #دم_گرفته_با_گریه
#به_سر_و_سینه_میزند کتری
عطر پر رنگ چایی روضه
زیر و رو کرده خانه او را
چقدر ناگهان هوس کردم
طعم آن چای قند پهلو را
تا که یک روز در حوالی مهر
روی آن برگ های رنگا رنگ
با تمام وجود راهی کرد
پسری را که برنگشت از جنگ
هی دوشنبه #دوشنبه رد شد و باز
پستچی نامه از عزیز نداشت
کاشکی آن دوشنبه آخر
روضهء میرزا گریز نداشت
پیرزن قطره قطره باران شد
کمی از #خاک_کربلا در مشت
السلام و علیک گفت و سپس
#روضه_ی_قتلگاه_او_را_کشت
■
تا همیشه نمیبرم از یاد
روضه آن سپید گیسو را
سالیانی است آرزو دارم
کربلای نرفتهء او را
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/reel/ChQOnI5A-fB/?igshid=MDJmNzVkMjY=
#شعر_خوانی
#سیدحمیدرضابرقعی
{این کلیپ رو تقدیم میکنم به روح همه مادر ها و مادربزرگهایی زینب وار پای دستگاه امام حسین علیه السلام ایستادن و تو مجالس اهلبیت علیهم السلام خدمت کردن و جلسه داری کردن؛ مخصوصا "حاجیه خانم طاهر کوهی" که سالهای سال منزلشون، مجلس روضه و هیئت بوده؛ شادی روحشون صلوات}
#چند_خط_شعر
#چند_بیت_جنون
《جائی روضه》
خانه پیرزن ته کوچه
پشت یک تیر برق چوبی بود
پشت فریادهای گل کوچک
واقعا روزهای خوبی بود
پیرزن هر #دوشنبه_بعد_از_ظهر
منتظر بود در زدن ها را
دم در مینشست و با لبخند
جفت میکرد آمدن ها را
روضه خوان محله میآمد
میرزا با دوچرخه آهسته
مثل هر هفته باز خیلی دیر
مثل هر هفته سینهاش خسته
«#ای_شه_تشنه_لب_سلام_علیک»
ای شه تشنه لب ... چه آوازی
زیر و بم های گوشه دشتی
شعرهای وصال شیرازی
مینشستیم گوشه مجلس
با همان شور و اشتیاقی که...
چقدر خوب یاد من مانده
در و دیوار آن اتاقی که،،،
یک طرف جملهء «خوش آمده اید
به عزای حسین» بر دیوار
آن طرف عکس کعبه میگردد
دور تا دور این اتاق انگار
گوشه گوشه چه محشری برپاست
توی این خانه چهل متری
گوش کن! #دم_گرفته_با_گریه
#به_سر_و_سینه_میزند کتری
عطر پر رنگ چایی روضه
زیر و رو کرده خانه او را
چقدر ناگهان هوس کردم
طعم آن چای قند پهلو را
تا که یک روز در حوالی مهر
روی آن برگ های رنگا رنگ
با تمام وجود راهی کرد
پسری را که برنگشت از جنگ
هی دوشنبه #دوشنبه رد شد و باز
پستچی نامه از عزیز نداشت
کاشکی آن دوشنبه آخر
روضهء میرزا گریز نداشت
پیرزن قطره قطره باران شد
کمی از #خاک_کربلا در مشت
السلام و علیک گفت و سپس
#روضه_ی_قتلگاه_او_را_کشت
■
تا همیشه نمیبرم از یاد
روضه آن سپید گیسو را
سالیانی است آرزو دارم
کربلای نرفتهء او را
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/reel/ChQOnI5A-fB/?igshid=MDJmNzVkMjY=
۱۴.۳k
۲۳ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.