چرا هرچی جلوتر میریم، همه چی بی حس تر میشع؟
چرا هرچی جلوتر میریم، همه چی بی حس تر میشع؟
چرا دیگه هیچی مث قبل وایب خوب نمیده؟!
چرا روز ب روز ب غما داره اضافه میشع و از خوشحالیا کم؟
چرا مث قبل فقط، بعضیا، ناراحت نیستنو همه آدما ناراحتن؟
چرا دیگه نمیشع تو چشای کسی شوق دید؟
چرا لبای آدما روز ب روز داره افتاده تر میشعو ديگ جای خط خنده رو صورت کسی معلوم نیس؟
چرا باید خاطرات گذشته قشنگ باشن ولی تکرارشون اصن قشنگ نباشه؟
چرا فقط گذشته خوب بود؟
چرا الان نباید بهتر از قبل باشع و فردا از امروز بهتر؟
چرا اینجوری شد؟!
- اون سنی ک آرزوی رسیدن بهشو داشتیم!
میدونی؛
اگع بگم از شانس بده، دروغ گفتم...
چون شانس فقط برا یه نفره ولی این داستان، فقط شامل حال من و تو نیس،
بلکه شامل حال کل آدماییه ک رو کره زمین دارن نفس میکشن:)))
نمیگم آدمایی ک زندگی میکنن، میگم آدمایی ک نفس میکشن"
چون الان دیگه کسي یادش نمیاد زندگی کردن چجوری بوده؟!
خیلیامونم از همون اول بلد نبودیم>>>
آره رفیق...
کل حرفم همینه،
حرفم اینه ما زندگی کردنو یادنگرفتیم!
-یادنگرفتیم، ک وقتی خدا مارو تو اون همه سختی خلق کرد، پس سختی این دنیا نباید اصن ب چش بیاد...
- یادنگرفتیم ک کل این دنیا مشکیه و این ماییم ک باید رنگش کنیم،
- یادنگرفتیم کل هدفمون باید دوست داشتن آدما باشع...
چون نفهمیدیم همه زخما از علاقه بین آدما خوب میشع=)
تهشم،
- یادنگرفتیم کل این دنیا فقط یه خوابیه ک خیلی کوتاهه!
همون خوابی ک وقتی بیدار میشی فقط حسرت دوباره حس کردنشو میخوری، ولی دیگه وقتت تمومه!
باید بیدار بشی و از زندگی تو این دنیایی ک هیچی هیچی هیچی توش موندگار نیس، سفر کنی ب یجایی ک همه چی توش ابدیه:)
آره این بیداری! شاید اسمش ترسناک و غمگین باشع، ولی واقعیتش خیلی قشنگه...
چون تو دیگه ترس از دست دادن چیزیو نداری>>>>
ن آدما،
ن وقت،
ن پول،
و دیگه خبری از اونهمه سختی و ناراحتی ک تو این دنیا باعث حال خرابت شدن،هم نیست...
پس با خیال راحت و بدون هیچ دغدغه ای ب خوابت ادامه میدی~
و یه زندگیه، دوباره رو شروع میکنی°°
...!🖤
{1401/9/5}
Friday...
چرا دیگه هیچی مث قبل وایب خوب نمیده؟!
چرا روز ب روز ب غما داره اضافه میشع و از خوشحالیا کم؟
چرا مث قبل فقط، بعضیا، ناراحت نیستنو همه آدما ناراحتن؟
چرا دیگه نمیشع تو چشای کسی شوق دید؟
چرا لبای آدما روز ب روز داره افتاده تر میشعو ديگ جای خط خنده رو صورت کسی معلوم نیس؟
چرا باید خاطرات گذشته قشنگ باشن ولی تکرارشون اصن قشنگ نباشه؟
چرا فقط گذشته خوب بود؟
چرا الان نباید بهتر از قبل باشع و فردا از امروز بهتر؟
چرا اینجوری شد؟!
- اون سنی ک آرزوی رسیدن بهشو داشتیم!
میدونی؛
اگع بگم از شانس بده، دروغ گفتم...
چون شانس فقط برا یه نفره ولی این داستان، فقط شامل حال من و تو نیس،
بلکه شامل حال کل آدماییه ک رو کره زمین دارن نفس میکشن:)))
نمیگم آدمایی ک زندگی میکنن، میگم آدمایی ک نفس میکشن"
چون الان دیگه کسي یادش نمیاد زندگی کردن چجوری بوده؟!
خیلیامونم از همون اول بلد نبودیم>>>
آره رفیق...
کل حرفم همینه،
حرفم اینه ما زندگی کردنو یادنگرفتیم!
-یادنگرفتیم، ک وقتی خدا مارو تو اون همه سختی خلق کرد، پس سختی این دنیا نباید اصن ب چش بیاد...
- یادنگرفتیم ک کل این دنیا مشکیه و این ماییم ک باید رنگش کنیم،
- یادنگرفتیم کل هدفمون باید دوست داشتن آدما باشع...
چون نفهمیدیم همه زخما از علاقه بین آدما خوب میشع=)
تهشم،
- یادنگرفتیم کل این دنیا فقط یه خوابیه ک خیلی کوتاهه!
همون خوابی ک وقتی بیدار میشی فقط حسرت دوباره حس کردنشو میخوری، ولی دیگه وقتت تمومه!
باید بیدار بشی و از زندگی تو این دنیایی ک هیچی هیچی هیچی توش موندگار نیس، سفر کنی ب یجایی ک همه چی توش ابدیه:)
آره این بیداری! شاید اسمش ترسناک و غمگین باشع، ولی واقعیتش خیلی قشنگه...
چون تو دیگه ترس از دست دادن چیزیو نداری>>>>
ن آدما،
ن وقت،
ن پول،
و دیگه خبری از اونهمه سختی و ناراحتی ک تو این دنیا باعث حال خرابت شدن،هم نیست...
پس با خیال راحت و بدون هیچ دغدغه ای ب خوابت ادامه میدی~
و یه زندگیه، دوباره رو شروع میکنی°°
...!🖤
{1401/9/5}
Friday...
۳۹.۰k
۲۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.