صحبت های "PSY"
صحبت های "PSY"
این فیلم تو اینچئون فیلمبرداری شد و هرچی که دیدین همش یه مجموعه، از مجموعه ای که ساختیم بود.
اما همونطور که میدونین، توی اینچئون ما 15 و 16 مارس فیلمبرداری کردیم و هوا خیلی سرد بود، صبح ها بارون میومد، برای همین زمین گلی بود. پس وقتی که ما در حال فیلمبرداری از صحنه های رقص بودیم ، اگر 2 یا 3 مرحله رو میرقصیدیم پاهامون توی زمین گیر میکردن.
من خاطراتی از اونها دارم که خیلی دشوار و سخته. در مورد من، از اونجا که این آهنگ مال منه مشکلی نیست، اما برای شوگا میخوام از این فرصت استفاده کنم و یه بار دیگه بهش بگم که ازش خیلی ممنونم و اون خیلی سخت کار کرده.
اولش شوگا گفت میخواد روی یه آهنگ باهام کار کنه و اون میخواست آهنگو برای من بسازه و فقط نسخه بیکلامش رو که همه شما شنیدین آورد. از طریق تعاملات مختلف، ما خیلی نزدیک شدیم و من کم کم و آروم آروم پرسیدم: "نظرت راجب یکم رپ کردن چیه؟ نظرت راجب یکمی رقصیدن چیه؟ " پس قدم به قدم این داستان خیلی قشنگ در مورد شوگا، کسی که یه روز وقتی چشماشو باز کرد، 15 مارس توی اینچئون با من کنار دریا میرقصید.
به طور ویژه، این دوستمون رقصو دوست داشت. البته اون شوخی میکرد و به شوخی میگفت: اوه هیونگ، این دنس مثل یه دنس گروهیه آیدولاس. این دنسیه که با انجام دادنش حالم خوب میشه.
و البته من خاطرات زیادی از اونچیزهایی که گفته بود و به شوخی گرفتن هاش از اون موقع دارم.
این فیلم تو اینچئون فیلمبرداری شد و هرچی که دیدین همش یه مجموعه، از مجموعه ای که ساختیم بود.
اما همونطور که میدونین، توی اینچئون ما 15 و 16 مارس فیلمبرداری کردیم و هوا خیلی سرد بود، صبح ها بارون میومد، برای همین زمین گلی بود. پس وقتی که ما در حال فیلمبرداری از صحنه های رقص بودیم ، اگر 2 یا 3 مرحله رو میرقصیدیم پاهامون توی زمین گیر میکردن.
من خاطراتی از اونها دارم که خیلی دشوار و سخته. در مورد من، از اونجا که این آهنگ مال منه مشکلی نیست، اما برای شوگا میخوام از این فرصت استفاده کنم و یه بار دیگه بهش بگم که ازش خیلی ممنونم و اون خیلی سخت کار کرده.
اولش شوگا گفت میخواد روی یه آهنگ باهام کار کنه و اون میخواست آهنگو برای من بسازه و فقط نسخه بیکلامش رو که همه شما شنیدین آورد. از طریق تعاملات مختلف، ما خیلی نزدیک شدیم و من کم کم و آروم آروم پرسیدم: "نظرت راجب یکم رپ کردن چیه؟ نظرت راجب یکمی رقصیدن چیه؟ " پس قدم به قدم این داستان خیلی قشنگ در مورد شوگا، کسی که یه روز وقتی چشماشو باز کرد، 15 مارس توی اینچئون با من کنار دریا میرقصید.
به طور ویژه، این دوستمون رقصو دوست داشت. البته اون شوخی میکرد و به شوخی میگفت: اوه هیونگ، این دنس مثل یه دنس گروهیه آیدولاس. این دنسیه که با انجام دادنش حالم خوب میشه.
و البته من خاطرات زیادی از اونچیزهایی که گفته بود و به شوخی گرفتن هاش از اون موقع دارم.
۲۰.۳k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.