باران گرفته در هوای رود کارون
باران گرفته در هوای رود کارون
بر غربت بی انتهای رود کارون
شرجی ترین بغض خدا اینجا شکسته ست
ردِّ تو دارد ردّ پای رود کارون
اینجا تمام لهجهها رنگ تو دارند
حتی صدای بی صدای رود کارون
پُر کرده خرمای دهان تو عطش را
وقتی نشستی هر کجای رود کارون
گفتم سفر! شاید خیال تو بمیرد
پیچیدهای در انحنای رود کارون
در هر مجاز و استعاره فاش هستی
ای عشق! ای فرمانروای رود کارون!
دلتنگ دریای تو ام... آغوش بگشا
ای قصّه گوی ماجرای رود کارون
فاطمه صمدی
#کارون
بر غربت بی انتهای رود کارون
شرجی ترین بغض خدا اینجا شکسته ست
ردِّ تو دارد ردّ پای رود کارون
اینجا تمام لهجهها رنگ تو دارند
حتی صدای بی صدای رود کارون
پُر کرده خرمای دهان تو عطش را
وقتی نشستی هر کجای رود کارون
گفتم سفر! شاید خیال تو بمیرد
پیچیدهای در انحنای رود کارون
در هر مجاز و استعاره فاش هستی
ای عشق! ای فرمانروای رود کارون!
دلتنگ دریای تو ام... آغوش بگشا
ای قصّه گوی ماجرای رود کارون
فاطمه صمدی
#کارون
۱.۷k
۳۰ تیر ۱۴۰۰