یک عدد تک پارتی از نامجون
از اونجایی که حس میکنم متن واضح نیست متنو اینجا دوباره گذاشتم..
ضرب پاهاش رو از داخل آشپزخونه میتونستی بشنوی،
موهاتو باز کردی و دور شونه هات افشون کردی
کم کم نزدیکش شدی: نامجونا؟ حالت خوبه؟
با فک منقبض شده و چشمای خونی نگات کرد: حالم؟ نمیدونم..به نظر خودت..؟
لباس بلند و مشکیِ مجلسیت رو توی مشتش گرفت و چنگ زد: خنده هات..کل محیطو پر کرده بود!
کف دستاش کم کم دور کمرت رو حصار کردن،
نگاه مضطربتو به چشمای حرصیش انداختی
دستاتو نزدیکِ کرواتش بردی،اروم و آهسته گره کرواتش رو توی دستت گرفتی
انگشتاش رو به گودی کمرت فشار داد: حتی با اون مردک هرزه هم گرم گرفتی، اشاره هم که اصلا و ابدا نمیفهمی، هه
خندی هیستریک و عصبیش استرس رو توی بدنت جریان میداد
گره کرواتش رو کم کم شل کردی و روی پاش نشستی: نامی، ریلکس باش هارتم،،
لبخندی که حسودی و حرصش رو نمایش میداد رو روی لبش نشوند و جواب داد: کیم ا.ت! بعد از من کلمه به کلمه تکرار کن اوکی لیتل؟
سری به معنای باشه تکون دادی و دستات رو روی شونه هاش گذاشتی؛
کمرتو محکم تر گرفت و به خودش چسبوند: تکرار کن، من. یعنی کیم ا.ت، متعلق به کیم نامجون هستم، و مرهم همه زخماش میمونم تا ابد و پنج دقیقه..!
کلمه به کلمه حرفاش رو تکرار کردی؛
بعد از شنیدن و تکرار آخرین حرفش متعجب نگاش کردی: ابد و پنج دقیقه؟؟
لبخند محوی زد و چشمای خمارشو به نگاهت قفل کرد: قلب تا 5 دقیقه بعد از مرگ ضربان میزنه و پمپاژ میکنه..درواقع تا 5 دقیقه بعد از مرگ قلب هنوز زندس
نعنای من..تا ابد و پنج دقیقه عاشقانه میپرستمت
اینم بفرمایدددد
ضرب پاهاش رو از داخل آشپزخونه میتونستی بشنوی،
موهاتو باز کردی و دور شونه هات افشون کردی
کم کم نزدیکش شدی: نامجونا؟ حالت خوبه؟
با فک منقبض شده و چشمای خونی نگات کرد: حالم؟ نمیدونم..به نظر خودت..؟
لباس بلند و مشکیِ مجلسیت رو توی مشتش گرفت و چنگ زد: خنده هات..کل محیطو پر کرده بود!
کف دستاش کم کم دور کمرت رو حصار کردن،
نگاه مضطربتو به چشمای حرصیش انداختی
دستاتو نزدیکِ کرواتش بردی،اروم و آهسته گره کرواتش رو توی دستت گرفتی
انگشتاش رو به گودی کمرت فشار داد: حتی با اون مردک هرزه هم گرم گرفتی، اشاره هم که اصلا و ابدا نمیفهمی، هه
خندی هیستریک و عصبیش استرس رو توی بدنت جریان میداد
گره کرواتش رو کم کم شل کردی و روی پاش نشستی: نامی، ریلکس باش هارتم،،
لبخندی که حسودی و حرصش رو نمایش میداد رو روی لبش نشوند و جواب داد: کیم ا.ت! بعد از من کلمه به کلمه تکرار کن اوکی لیتل؟
سری به معنای باشه تکون دادی و دستات رو روی شونه هاش گذاشتی؛
کمرتو محکم تر گرفت و به خودش چسبوند: تکرار کن، من. یعنی کیم ا.ت، متعلق به کیم نامجون هستم، و مرهم همه زخماش میمونم تا ابد و پنج دقیقه..!
کلمه به کلمه حرفاش رو تکرار کردی؛
بعد از شنیدن و تکرار آخرین حرفش متعجب نگاش کردی: ابد و پنج دقیقه؟؟
لبخند محوی زد و چشمای خمارشو به نگاهت قفل کرد: قلب تا 5 دقیقه بعد از مرگ ضربان میزنه و پمپاژ میکنه..درواقع تا 5 دقیقه بعد از مرگ قلب هنوز زندس
نعنای من..تا ابد و پنج دقیقه عاشقانه میپرستمت
اینم بفرمایدددد
۱۹.۱k
۲۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.