این حرف های دلم به تو؛
این حرفهای دلم به تو؛
تویی که توی این مدت که هیچ چیز و هیچ کس کنارم نبود و آرومم نمیکرد با بغلت..
با آغوشت...
با نگاهت...با لبخندت...
با برق توی چشمات...
با ذوق توی صدات...
و با تمام وجودت تسکین دهندهی منی؛
و تمام وجودم؛
غرقِ چشمان قهوهای رنگت؛
از من دوری..
خیلی دوری..
بهت ناسزا گفتم؟ناراحتت کردم؟
لال بشم عزیزکرده.
بالتو خاک خورده کردم پروانه؟دستم بشکنه.
وجودت...
اما گرمای وجودت منو از شدت عشق میسوزونه؛
تویی که توی این مدت که هیچ چیز و هیچ کس کنارم نبود و آرومم نمیکرد با بغلت..
با آغوشت...
با نگاهت...با لبخندت...
با برق توی چشمات...
با ذوق توی صدات...
و با تمام وجودت تسکین دهندهی منی؛
و تمام وجودم؛
غرقِ چشمان قهوهای رنگت؛
از من دوری..
خیلی دوری..
بهت ناسزا گفتم؟ناراحتت کردم؟
لال بشم عزیزکرده.
بالتو خاک خورده کردم پروانه؟دستم بشکنه.
وجودت...
اما گرمای وجودت منو از شدت عشق میسوزونه؛
۱.۵k
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.