سریال : 💤competition💔
سریال : 💤competition💔
🗿سوزی : واقعا ؟ خودتی ؟😭😭
👁وانیل : ولی ... ولییی من ترو کشته بودنمم😡💔
🔪میا : ولی تو مظلوم ترین آیدل بودی 💔
🤡نامرا : جدی فکر کردین انقدر احمقم که تو اون جشن خودم برم ؟😂 اون بدل من بود... و الانم مرده و من زندم😏
🗿سوزی : تو واقعا منو گول زدی 💔ازت توقع نداشتم که تو این چندسال رئیس کل بند های مافیا باشی :))
🌚مینجو : هدفت چیه ؟
🤡نامرا : یه سریا الکی معروف شدن پس همشونو میکشم
چون حق همه رو خوردن یه سری مغرور بیخود رو میخوام چیکار ؟
______________________________
🎀بیانکا : قاتل سانی کی بود ؟
💙آهیون : نمیدونم... شاید یونگسو ؟
🎀بیانکا : یونگسو که اعدام شد 😐
💙اهیون : خب قبل اعدامممم
🎀بیانکا : اها اره..
💙اهیون : ولی یونگسو نیست
🎀بیانکا : چرا؟
💙اهیون : چون کسایی که کشته بود رو اعلام کردن
🎀بیانکا : خب ؟
💙اهیون : خب نداره ، نفهمیدی ؟ سانی جزوشون نبود :)
🎀بیانکا : حالا اون بقیه که کشته بود رو از کجا فهمیدن ؟
💙اهیون : اعتراف کرده بود
( تلفن خونه زنگ میخوره)
🎀بیانکا : 😧😧
💙اهیون : چیشده ؟ بر نمیداری؟
🎀بیانکا : تلفن خونه رو به برق نزدم ولی داره زنگ میخوره
💙اهیون : واتتت مگه میشه شاید زدی یادت نیستت
🎀بیانکا : نه نزدم ببین
💙اهیون : عجیبه
خب باشه من ور میدارم شاید قاطی کرده اگه بتونم درستش میکنم :)
( برداشت )
💙اهیون : سلام
☆تلفن : .....
💙اهیون : الوووو سلاممممم
☆تلفن : ..........
💙اهیون : کسی پشت تلفن هست؟؟؟
( قطع کرد )
🎀بیانکا : چیشد ؟
💙اهیون : هیچی نمیگفت
ولی عجیبه چون تو اصلا تلفنت رو نزدی به برق ...
* صدای زنگ خونه
( دینگ دینگ😂)
🎀بیانکا : من میترسم ..💔
💙اهیون : من باز میکنم ..
🗿سوزی : واقعا ؟ خودتی ؟😭😭
👁وانیل : ولی ... ولییی من ترو کشته بودنمم😡💔
🔪میا : ولی تو مظلوم ترین آیدل بودی 💔
🤡نامرا : جدی فکر کردین انقدر احمقم که تو اون جشن خودم برم ؟😂 اون بدل من بود... و الانم مرده و من زندم😏
🗿سوزی : تو واقعا منو گول زدی 💔ازت توقع نداشتم که تو این چندسال رئیس کل بند های مافیا باشی :))
🌚مینجو : هدفت چیه ؟
🤡نامرا : یه سریا الکی معروف شدن پس همشونو میکشم
چون حق همه رو خوردن یه سری مغرور بیخود رو میخوام چیکار ؟
______________________________
🎀بیانکا : قاتل سانی کی بود ؟
💙آهیون : نمیدونم... شاید یونگسو ؟
🎀بیانکا : یونگسو که اعدام شد 😐
💙اهیون : خب قبل اعدامممم
🎀بیانکا : اها اره..
💙اهیون : ولی یونگسو نیست
🎀بیانکا : چرا؟
💙اهیون : چون کسایی که کشته بود رو اعلام کردن
🎀بیانکا : خب ؟
💙اهیون : خب نداره ، نفهمیدی ؟ سانی جزوشون نبود :)
🎀بیانکا : حالا اون بقیه که کشته بود رو از کجا فهمیدن ؟
💙اهیون : اعتراف کرده بود
( تلفن خونه زنگ میخوره)
🎀بیانکا : 😧😧
💙اهیون : چیشده ؟ بر نمیداری؟
🎀بیانکا : تلفن خونه رو به برق نزدم ولی داره زنگ میخوره
💙اهیون : واتتت مگه میشه شاید زدی یادت نیستت
🎀بیانکا : نه نزدم ببین
💙اهیون : عجیبه
خب باشه من ور میدارم شاید قاطی کرده اگه بتونم درستش میکنم :)
( برداشت )
💙اهیون : سلام
☆تلفن : .....
💙اهیون : الوووو سلاممممم
☆تلفن : ..........
💙اهیون : کسی پشت تلفن هست؟؟؟
( قطع کرد )
🎀بیانکا : چیشد ؟
💙اهیون : هیچی نمیگفت
ولی عجیبه چون تو اصلا تلفنت رو نزدی به برق ...
* صدای زنگ خونه
( دینگ دینگ😂)
🎀بیانکا : من میترسم ..💔
💙اهیون : من باز میکنم ..
۱۱.۲k
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.