Life:p⁶
Life:p⁶
کهگفتم:
+سرورمباعثافتخارمهکهاینکارراانجامبدمتمامتلاشموميکنمکهحالملکهکیمراروبهبهبودبرسونم!!
پادشاهکیمخندیدوبالحنمهربانیگفت:
[امیدوارمهمینطوریکهشمامیگینباشهبانویجوان]
<فلشنکستبهفرداصبح>
بااسترسوسایلمرادوبارهچککردم...باورمنمیشهمیخوامبعداز۱۳سالدوبارهبرگردمخونه:)
شنلیاسیایپوشیدمبهسمتکجاوهخاندانجئونرفتمسوارششدم...درطولمصیرمنوجنیوملکهجئونداخلکجاوهوپادشاههمراهباجونگکوکسواربراسببهسمتقلمروکیم...بااسترسازکجاوهپیادهشدموکلاهشنلمرابررویهسرمگذاشتمنمیخواستمکسیمنوبشناسهوازشانسخوبمنخاندانپارک،سوک،جانگ،اوکوهمچنینچوی
نفسعمیقیکشیدمتویدلمفقطبهخوبشدنحالمادرمفکرمیکردممنبایدمادرمرانجاتبدمتابتوانمبهحرفیکه۱۳سالپیشبهپدرمزدمعملکنم
<فلشبکبه۱۳سالپیش>
پادشاهکیمباخشمآنحرفرابهدخترک۵سالهیروبهرویشزدودخترکباگریهپاسخداد:
+بهتوننشونمیدمکهمنمایعنحسینیستم
وباآناونپایکوچکشبهبیرونقلمرودوید
<ویوحال>
بهاقامتگاهملکهمنرابردنودرکنارمنتهیونگ،جنیوجونگکوکرافرستادنتاهروقتچیزینیازداشتمبگم...شروعکردمبهمایعمادرمقطراتاشکدرونچشمانمحالهایشفافدرستمیکردنولیالانوقتگریهنبودبایدمادرمراخوبمیکردم...چشمانمرابستمودستمرارویهقلبمادرمگذاشتمدرستهگلمرواریدقرمز...گلجادوییایکهخیلیوقتهدنبالشماونمیتوانستهمهدردهارادرمانکند
برگشتمسمتشانوگفتم:
+گلمرواریدقرمزکهفقطقلمروکیمرشدمیکنهرونیازدارمایشوننیروجادوییشانداردازگرمایوجودشانتغذیهمیکندواینباعثبیهوشبودناینهمهوقتملکهبود!!
تهیونگکهچشمانشازشادیبرقیزددستوردادتاگلمرواریدقرمزرابرایمبیاورند
کمیگذشتوسربازهاگلراآوردنومنهمآنرا دمنوشکردموبهملکهدادم...کمیگذشتکهناگهان....
کهگفتم:
+سرورمباعثافتخارمهکهاینکارراانجامبدمتمامتلاشموميکنمکهحالملکهکیمراروبهبهبودبرسونم!!
پادشاهکیمخندیدوبالحنمهربانیگفت:
[امیدوارمهمینطوریکهشمامیگینباشهبانویجوان]
<فلشنکستبهفرداصبح>
بااسترسوسایلمرادوبارهچککردم...باورمنمیشهمیخوامبعداز۱۳سالدوبارهبرگردمخونه:)
شنلیاسیایپوشیدمبهسمتکجاوهخاندانجئونرفتمسوارششدم...درطولمصیرمنوجنیوملکهجئونداخلکجاوهوپادشاههمراهباجونگکوکسواربراسببهسمتقلمروکیم...بااسترسازکجاوهپیادهشدموکلاهشنلمرابررویهسرمگذاشتمنمیخواستمکسیمنوبشناسهوازشانسخوبمنخاندانپارک،سوک،جانگ،اوکوهمچنینچوی
نفسعمیقیکشیدمتویدلمفقطبهخوبشدنحالمادرمفکرمیکردممنبایدمادرمرانجاتبدمتابتوانمبهحرفیکه۱۳سالپیشبهپدرمزدمعملکنم
<فلشبکبه۱۳سالپیش>
پادشاهکیمباخشمآنحرفرابهدخترک۵سالهیروبهرویشزدودخترکباگریهپاسخداد:
+بهتوننشونمیدمکهمنمایعنحسینیستم
وباآناونپایکوچکشبهبیرونقلمرودوید
<ویوحال>
بهاقامتگاهملکهمنرابردنودرکنارمنتهیونگ،جنیوجونگکوکرافرستادنتاهروقتچیزینیازداشتمبگم...شروعکردمبهمایعمادرمقطراتاشکدرونچشمانمحالهایشفافدرستمیکردنولیالانوقتگریهنبودبایدمادرمراخوبمیکردم...چشمانمرابستمودستمرارویهقلبمادرمگذاشتمدرستهگلمرواریدقرمز...گلجادوییایکهخیلیوقتهدنبالشماونمیتوانستهمهدردهارادرمانکند
برگشتمسمتشانوگفتم:
+گلمرواریدقرمزکهفقطقلمروکیمرشدمیکنهرونیازدارمایشوننیروجادوییشانداردازگرمایوجودشانتغذیهمیکندواینباعثبیهوشبودناینهمهوقتملکهبود!!
تهیونگکهچشمانشازشادیبرقیزددستوردادتاگلمرواریدقرمزرابرایمبیاورند
کمیگذشتوسربازهاگلراآوردنومنهمآنرا دمنوشکردموبهملکهدادم...کمیگذشتکهناگهان....
۲.۴k
۰۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.