خاطره:::::::::::: دلنوشته آریا 😔😔😔
خاطره یکی از اون چیزهایی هست که از هر چیزی فکرش را بکنی به یادموندنی تره.
مهم نیست چننننند سال و چننند ماه و چند روز گذشته باشه.
خاطره که ساخته شده همیشه باید منتظر باشی تا یه جایی که نباید، یقه ات رو بگیره و گلوتو فشار بده و بغضت...........!!!
یادمه یه بار بهش گفتم،،،،،، تعداد آدمای مثل تو زیاد نیستند که به همه برسه..............
اما الان بقیه برام مهم نیستن. مهم اینه که تو هستی.
خندید و گفت: این یعنی من چه جوریم؟
گفتم توضیح هم بدم متوجه نمی شی. باید جای من می بودی تا از بودن کنار یکی مثل «تو» لذت ببری.
یه جا ازم سوال کرد الان که همو دیدیم مثلا چی به دست اوردی چه فرقی با روزهایی که نمیبینم میکنه ................
سخت بود کلامی جوابشو بدم گفتم تو خیااااال کن هیچ فرقی نیست نفس تندم بخاطر تنگی نفسه
و نگاه هزاران حرفم به چشم و رخ به رخت از روی اینه که من آدم کم میبینم !!!!!!!!!!!
گفت؛ (( توی چشم بودن، آدم رو تکراری می کنه، برای عزیز موندن، باید کم پیدا باشی)).
انگار ترس رو توی چشمام دیده باشه گفت: البته تو به خودت نگیر، کلی گفتم......
رفاقتمون دقیقا عین سرزمین ژاپنه که همش زلزله 6 ریشتر تا 9 ریشتر میاد همش ترس و دلهره از دست دادن
به دو ماه هم نمیرسه آرامش مون بعدش یه زلزله میاد و 6 ماه طول میکشه برای ابادی
و این قصه همچنان ادامه دااااااارد ....!!!!!!!!
همیشه تو ذهنم هست سال ها بعد به کاغذ یاداشت نگاه کنم ، به یه دستخط آشنا. از یه عزیز خیلی دوووووووووووور.
اسمش رووش باشه ، با یه شماره تلفن، و یه آدرس.
اون زمان مطمعنم دست خودم نیست ، چه خواهم کرد ؟؟
حس میکنم از همین الان چقدر دلم براش تنگ شده. خییییییییییییییلی تننننننننننننننننگ.
من چیزی رو فراموش نکردم و نمیکنم ،،،، حتی اگه آلزایمر بگیرم
تو برام همیشه عزیز بودی، ولی فرصت ثابت کردنش رو هرگززززززززززززززززززز بهم ندادی.
👌👌👌👌
بعد از تـو بگو این من بیچاره چگونه
در یک چمدان جا بدهم خاطره ها را ؟!!🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
آریا تقدیمتون 😔😔😔😔
مهم نیست چننننند سال و چننند ماه و چند روز گذشته باشه.
خاطره که ساخته شده همیشه باید منتظر باشی تا یه جایی که نباید، یقه ات رو بگیره و گلوتو فشار بده و بغضت...........!!!
یادمه یه بار بهش گفتم،،،،،، تعداد آدمای مثل تو زیاد نیستند که به همه برسه..............
اما الان بقیه برام مهم نیستن. مهم اینه که تو هستی.
خندید و گفت: این یعنی من چه جوریم؟
گفتم توضیح هم بدم متوجه نمی شی. باید جای من می بودی تا از بودن کنار یکی مثل «تو» لذت ببری.
یه جا ازم سوال کرد الان که همو دیدیم مثلا چی به دست اوردی چه فرقی با روزهایی که نمیبینم میکنه ................
سخت بود کلامی جوابشو بدم گفتم تو خیااااال کن هیچ فرقی نیست نفس تندم بخاطر تنگی نفسه
و نگاه هزاران حرفم به چشم و رخ به رخت از روی اینه که من آدم کم میبینم !!!!!!!!!!!
گفت؛ (( توی چشم بودن، آدم رو تکراری می کنه، برای عزیز موندن، باید کم پیدا باشی)).
انگار ترس رو توی چشمام دیده باشه گفت: البته تو به خودت نگیر، کلی گفتم......
رفاقتمون دقیقا عین سرزمین ژاپنه که همش زلزله 6 ریشتر تا 9 ریشتر میاد همش ترس و دلهره از دست دادن
به دو ماه هم نمیرسه آرامش مون بعدش یه زلزله میاد و 6 ماه طول میکشه برای ابادی
و این قصه همچنان ادامه دااااااارد ....!!!!!!!!
همیشه تو ذهنم هست سال ها بعد به کاغذ یاداشت نگاه کنم ، به یه دستخط آشنا. از یه عزیز خیلی دوووووووووووور.
اسمش رووش باشه ، با یه شماره تلفن، و یه آدرس.
اون زمان مطمعنم دست خودم نیست ، چه خواهم کرد ؟؟
حس میکنم از همین الان چقدر دلم براش تنگ شده. خییییییییییییییلی تننننننننننننننننگ.
من چیزی رو فراموش نکردم و نمیکنم ،،،، حتی اگه آلزایمر بگیرم
تو برام همیشه عزیز بودی، ولی فرصت ثابت کردنش رو هرگززززززززززززززززززز بهم ندادی.
👌👌👌👌
بعد از تـو بگو این من بیچاره چگونه
در یک چمدان جا بدهم خاطره ها را ؟!!🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
آریا تقدیمتون 😔😔😔😔
۷.۳k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.