فیک: my mission
فیک: my mission
پارت:73
.............................................................
کره شمالی/
جیمین: کارتو برداشته پسش نمیده*داد*
تهیونگ: باورم نمیشه اینا بلک کارت دارن!
کوک: لیسا جیمین! شماها*داد*
لیسا: چیزه ببین..
کوک:یا مسیح یه آدم چقدر میتونه خنگ باشه!
رزی: چیزی نیست خودتم جزوشونی!
جنی: بسه عهه بریم لباس بخریم و برگردیم مطمئنم تا فردا تو تلفزیون فیلم مون رو به عنوان سادیسمی ها پخش میکنن!
..........
ساعت 6:50 عمارت/
جیسو: خب همگی حاضرن؟!
جیمین: لباس و همچی شونو چک کردم همه چیز اوکیه من و رزی به عنوان کاپل یکی از اتاق هارو آنلاین رزو کردیم اونجا همه دوربین هارو هک میکنیم!
رزی: و اینم بگم که از قبل دایون و کانگ هی رفتن الان دیگه باید کار اونا تموم شده باشه! به تور مخفی دایون کت اون مرده رو برمیداره و کلید اتاق رو برمیداره! و اگرم نشد تهیونگ و جنی میتونن از وسایلایی که بهشون دادیم استفاده کنن تا درو واکنن و الآنم دیر شده همگی راه بیوفتید!
جیسو: منم با جین بازم باید بریم یجایی قبل اینکه برگردین بهم زنگ بزنید
جنی: اوکی بریم ؟!
لیسا: ولی من هنوزم از مدل موم راضی نیستم
جنی: یکی میزنم تو دهنت نتونی دیکه حرف بزنی! راه بیوفت بریم
.......
رسیدن به هتل رزی و جیمین به سمت اتاقی که رزو کرده بودن رفتن و جیمین با ساعتی که خودش ساخته بود میتونست نه کل این هتل بلکه تموم دوربین های کره شمالی رو هک کنه! و رزی با لب تاپش موقعیت رو چک میکرد از اون ور هم لیسا کوک تهیونگ و جنی رفته بودن به بخش غذا خوری هتل روی یه میز چهار نفره نشسته بودن که دایون با لباس گارسون اومد
دایون: سلام چی میل دارید؟!
جنی: هرچی ارزونه اونو بیار جان مادرت
دایون: حتما خانوم
دایون رفت و جنی رو به لیسا کرد
جنی: چهرشو دیدی تو؟!
لیسا: جین برای شناسایی عکسشو بهم نشون داد! فک کنم همونیه که پشت من و کوک نشسته و لطفاً عین آدم نگاه کن!
جنی: اوو عوضی لاشخورو باش هرچی غذای گرون اینجاست رو سفارش داده کوفتت بشه پیرمرد
تهیونگ: کی شروع کنیم؟!
به لطف آهنگ ملایمی که گرفته شده بود هیچ کدوم از حرفاشون به گوش کسی نمیرسید وگرنه یا مسیح فقط خدا میدونه چه بلایی سرشون میومد!
چندمین گذشت دایون با چندتا بشقاب و چند نفرم پشتش اومدن و کلی غذاهای کره ای روی میز گذاشتن جنی زیر لب فحشی به دایون داد
دایون رفت و شروع کردن به غذا خوردن
لیسا: بخورید حیفه بخدا
جنی: پدرشو درمیارم وایسا بریم خونه
کوک: هی بسه الان میره غذاش داره تموم میشه
لیسا: اهم بریم ؟!
کوک: پاشو.. ما میریم بقیش با شما!
کوک و لیسا به سمت میزی که اون مرد روش نشسته بود رفتن و کنارش نشستن و خودشونو آدمای معروف و با اسمایی دیگه معرفی کردن
پارت:73
.............................................................
کره شمالی/
جیمین: کارتو برداشته پسش نمیده*داد*
تهیونگ: باورم نمیشه اینا بلک کارت دارن!
کوک: لیسا جیمین! شماها*داد*
لیسا: چیزه ببین..
کوک:یا مسیح یه آدم چقدر میتونه خنگ باشه!
رزی: چیزی نیست خودتم جزوشونی!
جنی: بسه عهه بریم لباس بخریم و برگردیم مطمئنم تا فردا تو تلفزیون فیلم مون رو به عنوان سادیسمی ها پخش میکنن!
..........
ساعت 6:50 عمارت/
جیسو: خب همگی حاضرن؟!
جیمین: لباس و همچی شونو چک کردم همه چیز اوکیه من و رزی به عنوان کاپل یکی از اتاق هارو آنلاین رزو کردیم اونجا همه دوربین هارو هک میکنیم!
رزی: و اینم بگم که از قبل دایون و کانگ هی رفتن الان دیگه باید کار اونا تموم شده باشه! به تور مخفی دایون کت اون مرده رو برمیداره و کلید اتاق رو برمیداره! و اگرم نشد تهیونگ و جنی میتونن از وسایلایی که بهشون دادیم استفاده کنن تا درو واکنن و الآنم دیر شده همگی راه بیوفتید!
جیسو: منم با جین بازم باید بریم یجایی قبل اینکه برگردین بهم زنگ بزنید
جنی: اوکی بریم ؟!
لیسا: ولی من هنوزم از مدل موم راضی نیستم
جنی: یکی میزنم تو دهنت نتونی دیکه حرف بزنی! راه بیوفت بریم
.......
رسیدن به هتل رزی و جیمین به سمت اتاقی که رزو کرده بودن رفتن و جیمین با ساعتی که خودش ساخته بود میتونست نه کل این هتل بلکه تموم دوربین های کره شمالی رو هک کنه! و رزی با لب تاپش موقعیت رو چک میکرد از اون ور هم لیسا کوک تهیونگ و جنی رفته بودن به بخش غذا خوری هتل روی یه میز چهار نفره نشسته بودن که دایون با لباس گارسون اومد
دایون: سلام چی میل دارید؟!
جنی: هرچی ارزونه اونو بیار جان مادرت
دایون: حتما خانوم
دایون رفت و جنی رو به لیسا کرد
جنی: چهرشو دیدی تو؟!
لیسا: جین برای شناسایی عکسشو بهم نشون داد! فک کنم همونیه که پشت من و کوک نشسته و لطفاً عین آدم نگاه کن!
جنی: اوو عوضی لاشخورو باش هرچی غذای گرون اینجاست رو سفارش داده کوفتت بشه پیرمرد
تهیونگ: کی شروع کنیم؟!
به لطف آهنگ ملایمی که گرفته شده بود هیچ کدوم از حرفاشون به گوش کسی نمیرسید وگرنه یا مسیح فقط خدا میدونه چه بلایی سرشون میومد!
چندمین گذشت دایون با چندتا بشقاب و چند نفرم پشتش اومدن و کلی غذاهای کره ای روی میز گذاشتن جنی زیر لب فحشی به دایون داد
دایون رفت و شروع کردن به غذا خوردن
لیسا: بخورید حیفه بخدا
جنی: پدرشو درمیارم وایسا بریم خونه
کوک: هی بسه الان میره غذاش داره تموم میشه
لیسا: اهم بریم ؟!
کوک: پاشو.. ما میریم بقیش با شما!
کوک و لیسا به سمت میزی که اون مرد روش نشسته بود رفتن و کنارش نشستن و خودشونو آدمای معروف و با اسمایی دیگه معرفی کردن
۷.۲k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.