آخر منو به باد داد . یاد خاطره ای افتادم که دو نفر بودن که عاشق هم بودن اما دختر خیلی به پسره شک داشت . این داستان رو تا آخر بخونید خیلی قشنگه . واقعیت هست صد در صد
واسه اینکه پسره اعتماد دختر رو جلب کنه حتی از آب خوردن خ😢ش هم عکس برای دختره میفرستاد و حتی گوشی رو هم بهش میداد که مرتب چک کنه خلاصه دختره شکاک بود و پسره به هر دری میزد تا اعتماد دختره رو جلب کنه اما یه روزی برفی که اونا رفتن تو همون رستوران همیشگی بعد از غذا خوردن و خارج شدن از رستوران از همدیگه خداحافظی کردن تا یه روز دیگه همدیگرو دوباره ببینن و هر کسی سمت خونه خودش رفت اما گوشی پسره تو رستوران جا موند این قضیه رو بعد یک ساعت فهمید سریع برگشت رستوران تا گوشی رو بگیره اما موقع برگشت با صحنه عجیب و دردناکی روبه رو شد دختری که عشقش بود رو با یه پسره دیگه تو رستوران دید روی یه میز 🥺🥺😢😢 پسره رفت سمت میزشون بعد گفت این آقا کیه به دختر که عشقش بود اما دختره گفت این فقط یه ملاقات درسی هست همین اما اون پسر غریبه گفت ایشون عشق منه بعد اون پسر که واسه گوشیش اومده بود یه سیلی محکم خوابوند زیر گوش پسره که خورد زمین اما واکنش دختره جالب بود دختره با لیوان شیشه ای روی میز ورداشت و محکم زد تو صورت پسره به طوری که ابروی پسره شکافته شد و صورت پسره غرق خون شد و یه سیلی هم به پسره زد و بعد به پسره گفت این پسری که زدیش عشق منه تو برو گمشو بعد پسره هم که بدون اینکه گوشیش رو از گارسون رستوران پس بگیره با صورت خونی از رستوران خارج شد تاکسی گرفت رفت خونه و تو تاکسی که نشسته بود این آهنگ پخش میشد . آخر منو به باد داد . و هوا هم برفی بود و با غم و اندوه برگشت خونه😢😢😢🥺🥺 خلاصه اون پسره اسمش محمد بود و اصالتا لر بود ساکن تهران الان هم دانشجوی رشته مهندسیHSEهست و اینکه تو آزاد راه تهران شمال پروژه قطعه دو واسه اینکه سابقه HSEبه دست بیاره مشغول کار هست و در کنار تحصیل مشغول به کار هم هست . به هر حال اینکه محمد میخواست خودش رو ثابت کنه به طرف اما طرف هییی زندگی 🥺🥺🥺🥺🥺😢😢😢😢😢😢 خدایا به حق امام حسین کسایی که وصله هم نیستن باهم آشنا نشن مثل من . کسی بیاد تو زندگیم که تو درد و غم هام شریکم باشه نه سرزنش روحم 🥺🥺🥺🥺😢😢
۹.۷k
۰۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.