افسون شده p16
ماشینی پا به پام حرکت میکرد قدم هامو تند تر کردم هنوز دنبالم میومد شیشه های ماشین دودی بود بهم رسید و شیشه پنجره و پایین اورد بهش خیره شدم دراکو؟! دراکو : وایستا! اورانوس : که چی بشه؟ آقای مالفوی نیازی به شنیدن تحقیر هاتون ندارم! دراکو : یه دقیقه سوار شو اورانوس : با قدم های آروم به ماشین نزدیک شدم و در و باز کردم و نشستم با سرعت کم شروع به حرکت کرد سکوت و سکوت همه جا رو در بر گرفته بود! که سکوت رو شکست دراکو : ببینمت! اورانوس : نگاهم رو از پنجره گرفتم و بهش خیره شدم که اشکی از گوشه چشمم سر خورد دراکو : گوشه صورتت قرمز شده اورانوس : پس انقدر ضربه ی محکمی بوده! دراکو : کی این کارو کرده؟ اورانوس : مهمه؟ دراکو : فقط حس کنجکاویه! اورانوس : با یکی از...دوستای سابقم دعوام شد! دراکو : واست مهم بوده که داری گریه میکنی؟! اورانوس : نمیدونم...اما خب دعوای منو اون به خاطر دراکو عه! دراکو : همون دراکوی سابق؟ اورانوس : حرفات همیشه منو گیج میکنه اگه این..اشک بزاره حرف بزنم خوب میشه دراکو : یه دستمال برداشتم و سمت صورتش بردم اورانوس : تو چشماش خیره شدم و دستمال و از دستش گرفتم و اشکامو پاک کردم نیازی به زحمت تو نیست! میخوام برم! دراکو : با من میای! اورانوس : کجا؟ دراکو : خونه ما مادرت گفت میاید خونه مامنم که اینجا دیدمت فرصت خوبیه واسه اینکه منم خودمو خوب جلوه بدم لبخندی زدم نه؟! اورانوس : تو واقعا دراکویی که می شناختم نیستی! دراکو : میدونم جالبه!
۲.۴k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.