غرق دراندوه یک نماندن،یک عهدشکنی،یک بی وفایی رو به زوال ب
غرق دراندوه یک نماندن،یک عهدشکنی،یک بیوفایی رو به زوال بودمونابودی واصلا خبرم نبود،آب شدم،دورشدن وعاقبت فراموش تابخودامدم دیگرنه کسی سراغم رامیگرفت نه کسی بیادمیاورد مراانچنان که گویی انگاردراین دنیانبودم ،بغضی برجامانده درگلواینهمه بی مهرووفایی راتاب نیاوردوشدغمگین ترین اشکهایی فراموش شده،همانی که روزی هم نشینی اش آرزوی دیگران بود...
وای ازتوای دنیا
من در اختیار توام
هرچه میخواهی بامن بکن
من اعتراف میکنم حریف میدان
بیتو بودن نیستم ،مرا یارای ترا آزردن نیست ،همینکه احساس
کنم غمگینت کرده ام صوت خطای وجدانم بصدا در میاید ،
اکنون این منم نشسته در خاک تو ،همینکه اراده کنی ًضربه فنی
میشوم...
وای ازتوای دنیا
من در اختیار توام
هرچه میخواهی بامن بکن
من اعتراف میکنم حریف میدان
بیتو بودن نیستم ،مرا یارای ترا آزردن نیست ،همینکه احساس
کنم غمگینت کرده ام صوت خطای وجدانم بصدا در میاید ،
اکنون این منم نشسته در خاک تو ،همینکه اراده کنی ًضربه فنی
میشوم...
۲.۱k
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.