No like ...
No like ...
میگه ؛ ...
بی خیال ترجمه ...
مگر آدمی نبودی ...که اسیر دیو ماندی ...
که فرشته ره ندارد ...به مکان آدمیت ...
میگما ... چی بگم
سرم تو لاک خودم بود و ...
دیشب که رسیدم خونه و در پذیرایی و باز کردم ...آی ...چه عطر قشنگی ...
عطر گلی بود که روی زمین نبوده و نیست ...
بوی عطر گل بهشتی بود ...
انگار که منتظر نشسته بودی تو خونه ...
مث ی نسیم ملایم ولی خیلی زود گذر ...
پاشیدی به صورت و بدنم و ...
سریع رفتی ... قبلنا ازم نمیترسیدی ...
حتما ی جا اسیری ...
میگه ؛ ...
بی خیال ترجمه ...
مگر آدمی نبودی ...که اسیر دیو ماندی ...
که فرشته ره ندارد ...به مکان آدمیت ...
میگما ... چی بگم
سرم تو لاک خودم بود و ...
دیشب که رسیدم خونه و در پذیرایی و باز کردم ...آی ...چه عطر قشنگی ...
عطر گلی بود که روی زمین نبوده و نیست ...
بوی عطر گل بهشتی بود ...
انگار که منتظر نشسته بودی تو خونه ...
مث ی نسیم ملایم ولی خیلی زود گذر ...
پاشیدی به صورت و بدنم و ...
سریع رفتی ... قبلنا ازم نمیترسیدی ...
حتما ی جا اسیری ...
۶.۰k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲