𝓗𝓸𝓶𝓸𝓼𝓮𝔁𝓾𝓪𝓵𝓲𝓽𝔂 𝓲𝓼 𝓷𝓸𝓽 𝓪 𝓬𝓻𝓲𝓶𝓮1
قرار بود برای کنسرت به کلمبیا برن ساعت پروازو به فنا نگفته بودن خطرناک بود مخصوصا اتفاقی که آخرین بار افتاده بود به همشون استرس میداد
گروه نه نفره
ساناز مینا جه هی کای جونگ کوک یونگی جیهوپ یونا چهیونگ
دومین گروه مختلط کیپاپ
ساعت حدودا ۳:۲۰ نصفه شب بود برای اینکه فنا بهشون حمله نکنن مجبور شده بودن دیر ترین پرپاز ممکنو بگیرن
= جونگ کوک هیونگ پاشو دیره
*یکم دیگه لطفا
= نه پاشو
* باشه ولی منصفانه نیست
= چرا چرت میگی ساعت سه و بیست دیقس
* پرواز ساعت چنده؟
= چار و نیم پاشو
سوار هواپیما شدن همه چی داشت درست پیش میرفت که یونگی احساس کرد که هواپیما داره میره پایین
% جه هی فک کنم رسیدیم
= یونگی ساعت 5 عه هنوز یه ساعت مونده
% ولی داریم میریم پایین
= داریم سقوط میکنیم ( گریه) چیکار کنیم
%هیچی اول همه رو بیدار کن
هواپیما پایین و پایین تر میرفت تا اینکه محکم به زمین خورد
( چند ساعت بعد)
= چشمامو که باز کردم حس کردم یه چیز محکمی رومه دیدم یوناعه
= یونا شی خوبی
+ آ... آره
= همه گی خوبین؟
همه: آره
& خب جه هی الان به عنوان لیدر میگی چیکار کنیم
= نمیدونم ببینین همه جاتون سالمه؟
و اینکه اینجا کجاس چون به نظر میاد یه شهر یا لااقل یه آبادی عه
جه هی وقتی بلند شد درد بدی تو شکمش پیچید
&خوبی؟
= آره آره کاملا همه خوبین؟
همه : آره
به سمت کاخی که اونجا بود راه افتادن
جنی در زد در خود به خود باز شد
= ببخشید کسی اینجا نیست؟
بعدش دیگه چیزی ندید
وقتی بهوش اومد رو تخت بود چه یونگ و جیهوپ پیش اون بودن
/ جه هی خوبی
÷ اوهوم
= هوبی هیونگ؟
$هوم ؟
= خوبی
$یس ولی ما اصلا کجاییم؟
/ من که بیهوش شدم
= همچنین
یک مرد سیاه پوش وارد اتاق شد به نظر میومد جی هوپ میشناستش
= چرا ما رو آوردی اینجا،
از دید شخص ناشناس:
دختر شجاعی به نظر میومد برای پسرم زن خوبی میشد
™میتونی ارباب صدام کنی
= هیچ وقت
دیدم جیهوپ داره محکم دستمو فشار میده که یعنی بگو باشه
•دوستت درست میگه اطاعت کن وگرنه این دخترکو میکشم ( چهیونگ)
= خیلخب ولی به سوالمون جواب ندادین
از اتاق رفت بیرون ولی یه خانم مسن اومد تو اتاق...
ادامش بدم یا نه؟
5 تا لایک 5 تا کامنت
گروه نه نفره
ساناز مینا جه هی کای جونگ کوک یونگی جیهوپ یونا چهیونگ
دومین گروه مختلط کیپاپ
ساعت حدودا ۳:۲۰ نصفه شب بود برای اینکه فنا بهشون حمله نکنن مجبور شده بودن دیر ترین پرپاز ممکنو بگیرن
= جونگ کوک هیونگ پاشو دیره
*یکم دیگه لطفا
= نه پاشو
* باشه ولی منصفانه نیست
= چرا چرت میگی ساعت سه و بیست دیقس
* پرواز ساعت چنده؟
= چار و نیم پاشو
سوار هواپیما شدن همه چی داشت درست پیش میرفت که یونگی احساس کرد که هواپیما داره میره پایین
% جه هی فک کنم رسیدیم
= یونگی ساعت 5 عه هنوز یه ساعت مونده
% ولی داریم میریم پایین
= داریم سقوط میکنیم ( گریه) چیکار کنیم
%هیچی اول همه رو بیدار کن
هواپیما پایین و پایین تر میرفت تا اینکه محکم به زمین خورد
( چند ساعت بعد)
= چشمامو که باز کردم حس کردم یه چیز محکمی رومه دیدم یوناعه
= یونا شی خوبی
+ آ... آره
= همه گی خوبین؟
همه: آره
& خب جه هی الان به عنوان لیدر میگی چیکار کنیم
= نمیدونم ببینین همه جاتون سالمه؟
و اینکه اینجا کجاس چون به نظر میاد یه شهر یا لااقل یه آبادی عه
جه هی وقتی بلند شد درد بدی تو شکمش پیچید
&خوبی؟
= آره آره کاملا همه خوبین؟
همه : آره
به سمت کاخی که اونجا بود راه افتادن
جنی در زد در خود به خود باز شد
= ببخشید کسی اینجا نیست؟
بعدش دیگه چیزی ندید
وقتی بهوش اومد رو تخت بود چه یونگ و جیهوپ پیش اون بودن
/ جه هی خوبی
÷ اوهوم
= هوبی هیونگ؟
$هوم ؟
= خوبی
$یس ولی ما اصلا کجاییم؟
/ من که بیهوش شدم
= همچنین
یک مرد سیاه پوش وارد اتاق شد به نظر میومد جی هوپ میشناستش
= چرا ما رو آوردی اینجا،
از دید شخص ناشناس:
دختر شجاعی به نظر میومد برای پسرم زن خوبی میشد
™میتونی ارباب صدام کنی
= هیچ وقت
دیدم جیهوپ داره محکم دستمو فشار میده که یعنی بگو باشه
•دوستت درست میگه اطاعت کن وگرنه این دخترکو میکشم ( چهیونگ)
= خیلخب ولی به سوالمون جواب ندادین
از اتاق رفت بیرون ولی یه خانم مسن اومد تو اتاق...
ادامش بدم یا نه؟
5 تا لایک 5 تا کامنت
۲۸.۷k
۰۷ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.