روایت دوم☝️
روایت دوم☝️
#شهید_حمید_پورنوروز😔
آشوبگران با شنیدن صدای موتور بچه های گردان فرار کردند، لیدرهای اصلی به سمت یک کوچه فرار کردند اما وقتی متوجه بنبست بودن کوچه شدند و دیدند راه فراری ندارند، درب یک منزل را شکستند و وارد آن منزل شدند.
موتور حمید زودتر از بقیه دوستانش به آن کوچه رسید، حمید با شنیدن صدای پیرزنِ صاحبخانه که از ترس فریاد میزد نتوانست منتظر بماند تا بقیه دوستانش برسند؛ پیاده شد و وارد منزل شد.
تعدادی از آشوبگران پشت درب منزل ایستاده بودند تا نگذارند رفقای حمید وارد منزل شوند، اینجا بود که حمید تنهای تنها ماند بین یک عده آدم بیرحم..
با هرچه که در دستشان داشتند حمید را زدند و یکی با سنگ به سرش و دیگری با چاقو به گردنش و چند نفری هم به جان پهلویش افتادند.. آنجا بود که
ندای "سلام بر مادر" بلند شد و حمید که آن شب دنبال روضهخوان سرور زنان دوعالم بود، خودش شد روضه مجسم مادر، روضه غریب گیر آوردنت.
#شهید
#شهدای_مظلوم_اغتشاش #شهدای_مظلوم_اغتشاشات
#شهید_حمید_پورنوروز😔
آشوبگران با شنیدن صدای موتور بچه های گردان فرار کردند، لیدرهای اصلی به سمت یک کوچه فرار کردند اما وقتی متوجه بنبست بودن کوچه شدند و دیدند راه فراری ندارند، درب یک منزل را شکستند و وارد آن منزل شدند.
موتور حمید زودتر از بقیه دوستانش به آن کوچه رسید، حمید با شنیدن صدای پیرزنِ صاحبخانه که از ترس فریاد میزد نتوانست منتظر بماند تا بقیه دوستانش برسند؛ پیاده شد و وارد منزل شد.
تعدادی از آشوبگران پشت درب منزل ایستاده بودند تا نگذارند رفقای حمید وارد منزل شوند، اینجا بود که حمید تنهای تنها ماند بین یک عده آدم بیرحم..
با هرچه که در دستشان داشتند حمید را زدند و یکی با سنگ به سرش و دیگری با چاقو به گردنش و چند نفری هم به جان پهلویش افتادند.. آنجا بود که
ندای "سلام بر مادر" بلند شد و حمید که آن شب دنبال روضهخوان سرور زنان دوعالم بود، خودش شد روضه مجسم مادر، روضه غریب گیر آوردنت.
#شهید
#شهدای_مظلوم_اغتشاش #شهدای_مظلوم_اغتشاشات
۶.۹k
۰۴ مهر ۱۴۰۲