دارم متلاشی میشوم و این یک داستان نیست، دارم متلاشی میشوم
دارم متلاشی میشوم و این یک داستان نیست، دارم متلاشی میشوم و جز کلمهها چیز دیگری ندارم؛ باید بنویسم که خستهام، خسته از صبوری بیش از حد، خسته از ایستادگیه بالاتر از توان و خسته از جنگیدنه بی پایان. کجا باید خودم را تسلیم کنم؟ به چه کسی باید بگویم که دیگر نمیتوانم؟!
۶.۸k
۱۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.