^Doona!^
^Doona!^
Part9
از الان به بعد همه ی پارتا اینطوریه نظرتون؟:)
ـــــــــــــــــــــــــ
=دونا بیا بریم لطفن
دستتو میگیره تا از اتاق تمرین بیرون ببرتت
ولی تو دستتو از تو دستش میکشی
_نمیخوام
=چرا؟
_ازت بدم میاد
با گفتن این حرف صدای شکسته شدن قلبش رو شنید
=مگه چیکارت کردم که انقدر از من بدت میاد
_(پوزخند صدا داری میزنی) هه چیکارم کردی؟
_جناب هوانگ دانشگاه یونهی گروه تشویق یادت نمیاد؟
_دختری که منو بهش ترجیح دادی
=لی دونا اون موقع مجبور بودم اون دختره غریبه بود
_غریبه؟
=آره یه غریبه بود منم بهش گفتم بیاد نقش دوست دخترمو بازی کنه چون کار آموز بودم و اون جی وای پی سگ گفته بود ازت جدا شم وگرنه منی که حاضر بودم زندگیمو به پات بریزم به این راحتیا ازت جدا میشدم ها؟
(ولوم صداش کمی بالا رفته بود)
_چه دلیلی داشت که از من جدا بشی و اصلن به اون چه ربطی داشته
=اون زمان تو توی اون کمپانی کوفتی بودی و هنوز مدیر قبلی کمپانی نمرده بود وقتی جی وای پی فهمید تو رفتی توی کمپانی که رغیبش اونجا مدیره زد به سیم آخر و گفت اگه ازش جدا نشی کاری میکنم که دیگه هیچوقت سایه اون دخترو نمبینی
_و تو خیلی راحت گفتی که ازش جدا میشم قلبشو میشکونم نه میتونستی بگی شاید درکت میکردم ولی اینکه یه دختر دیگرو بیاری خیانت حساب میشه نه محافظت از من تو بدتر گند زدی به زندگیم میدونستی من بعد اینکه اون دخترو اوردی پیشم و گفتی بیا از هم جدا بشیم چند بار خودکشی کردم ولی ناموفق بود ها؟
=میدونم از همه چی خبر دارم
_آیش هوانگ هیونجین بسه
=دونا لطفن یه شانس دیگه بهم بده میدونم هنوزم عاشقمی منم هنوز عاشقتم لطفن برگرد پیشم خواهش میکنم قول میدم (دستای ظریف و لاغرت رو میگیره تو دستش) قول میدم..نه به اون چشمات قسم میخورم که دیگه همچین غلطی نکنم لطفن
بخاطر اینکه چشماش پر از اشک شده بود دلت براش سوخت و...............
Part9
از الان به بعد همه ی پارتا اینطوریه نظرتون؟:)
ـــــــــــــــــــــــــ
=دونا بیا بریم لطفن
دستتو میگیره تا از اتاق تمرین بیرون ببرتت
ولی تو دستتو از تو دستش میکشی
_نمیخوام
=چرا؟
_ازت بدم میاد
با گفتن این حرف صدای شکسته شدن قلبش رو شنید
=مگه چیکارت کردم که انقدر از من بدت میاد
_(پوزخند صدا داری میزنی) هه چیکارم کردی؟
_جناب هوانگ دانشگاه یونهی گروه تشویق یادت نمیاد؟
_دختری که منو بهش ترجیح دادی
=لی دونا اون موقع مجبور بودم اون دختره غریبه بود
_غریبه؟
=آره یه غریبه بود منم بهش گفتم بیاد نقش دوست دخترمو بازی کنه چون کار آموز بودم و اون جی وای پی سگ گفته بود ازت جدا شم وگرنه منی که حاضر بودم زندگیمو به پات بریزم به این راحتیا ازت جدا میشدم ها؟
(ولوم صداش کمی بالا رفته بود)
_چه دلیلی داشت که از من جدا بشی و اصلن به اون چه ربطی داشته
=اون زمان تو توی اون کمپانی کوفتی بودی و هنوز مدیر قبلی کمپانی نمرده بود وقتی جی وای پی فهمید تو رفتی توی کمپانی که رغیبش اونجا مدیره زد به سیم آخر و گفت اگه ازش جدا نشی کاری میکنم که دیگه هیچوقت سایه اون دخترو نمبینی
_و تو خیلی راحت گفتی که ازش جدا میشم قلبشو میشکونم نه میتونستی بگی شاید درکت میکردم ولی اینکه یه دختر دیگرو بیاری خیانت حساب میشه نه محافظت از من تو بدتر گند زدی به زندگیم میدونستی من بعد اینکه اون دخترو اوردی پیشم و گفتی بیا از هم جدا بشیم چند بار خودکشی کردم ولی ناموفق بود ها؟
=میدونم از همه چی خبر دارم
_آیش هوانگ هیونجین بسه
=دونا لطفن یه شانس دیگه بهم بده میدونم هنوزم عاشقمی منم هنوز عاشقتم لطفن برگرد پیشم خواهش میکنم قول میدم (دستای ظریف و لاغرت رو میگیره تو دستش) قول میدم..نه به اون چشمات قسم میخورم که دیگه همچین غلطی نکنم لطفن
بخاطر اینکه چشماش پر از اشک شده بود دلت براش سوخت و...............
۶۶۴
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.